نقد و بررسی کتاب «برادران کارامازوف» اثر فئودور داستایفسکی

نقد و بررسی کتاب «برادران کارامازوف» اثر فئودور داستایفسکی


3 آبان 1400 . زمان مطالعه: 18 دقیقه

خیلی بد »»»»»»»»»»»»»» خیلی خوب
کتاب برادران کارامازوف اثر فیودور داستایفسکی

کتاب برادران کارامازوف آخرین اثر فئودور داستایفسکی است. از این رو، تمام انرژی و شور آخرین کلمات نویسنده بزرگ روس در آن کاملا مشهود است. بی جهت نیست که برادران کارامازوف را یکی از بهترین رمان های نوشته شده به هر زبانی در تاریخ ادبیات می دانند. امروز در سرویس کتاب و ادبیات مجله کوروش از این شاهکار بزرگ ادبیات جهان نوشته ایم.

 

 

برادران کارامازوف که ابتدا به صورت پاورقی طی سال های ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۰ در نشریه «پیام‌ آور روسی» به چاپ رسید، به عقیده بسیاری از صاحب ‌نظران شاهکاری بزرگ و اوج اندیشه های داستایوفسکی است. کتاب برادران کارامازوف سرگذشت فیودور کارامازوف و پسرانش آلیوشا، دیمیتری و ایوان را روایت می کند. این کتاب در مجموع در بردارنده درونمایه هایی متعددی از جمله پدرسالاری و مضامین همیشگی آثار داستایوفسکی جدال عشق و نفرت و شک و ایمان است.

در همین حال، به تعبیر برخی از منتقدان ادبی ۳ قهرمان اصلی رمان برادران کارامازوف نمایندگانی از دوره های مختلف زندگی فکری خود نویسنده هستند. دیمیتری را نماینده دوره جوانی او که سرشار از شور و هیجان بوده، ایوان را دوره میانسالی که دوره عقل گرایی و سوق پیدا کردن به طرف سوسیالیسم بوده می دانند. نهایتا آلیوشا را نمایانگر دوره پیری داستایوفسکی می دانند. دوره ای که نویسنده نجات را تنها در ایمان ارتدوکسی (مسیحی) روسی می یابد.

 

 

بیشتر بخوانید: درباره زندگی و بهترین آثار تئودور داستایوفسکی

 

 

مشخصات کتاب «برادران کارامازوف»

 

مشخصات کتاب «برادران کارامازوف»

 

عنوان: برادران کارامازوف (به انگلیسی The Brothers Karamazov)

نویسنده: فیودور داستایفسکی

سال انتشار: ۱۸۷۹-۱۸۸۰

ناشر اصلی: نشریه پیام‌ آور روسی

زبان اصلی: روسی

تعداد صفحات: ۸۴۰ صفحه (در برخی ویراست ها تا ۱۲۰۰ صفحه)

ترجمه: پرویز شهدی (انتخاب خوانندگان)/ صالح حسینی

مدت زمان مطالعه: حدود ۲۳ ساعت و ۳۰ دقیقه

 

 

خلاصه داستان:

 

فیودور پاولوویچ کارامازوف در جوانی مردی رذل و کثیف است که هیچ دغدغه ای جز پول و اغوای زنان جوان ندارد. او دوبار ازدواج می کند و صاحب سه پسر می شود. دیمیتری از همسر اول و ایوان و آلیوشا، فرزندان او از همسر دوم هستند. فیودور پاولوویچ هرگز علاقه ای به پسران خود ندارد و هنگامی که مادران پسرها می میرند،‌ آنها را برای تربیت به نزد اقوام و دوستان خود می فرستد.

در ابتدای رمان، دیمیتری که اکنون یک سرباز ۲۸ ساله است، به تازگی به شهری که فیودور پاولوویچ در‌ آن سکونت دارد بازگشته است. فیودور پاولوویچ از دیدن دیمیتری اصلا خوشحال نیست، چون دیمیتری آمده تا میراثی که از مادرش برجای مانده را به ارث ببرد. اما پدر نمی خواهد به او ارثیه ای بدهد.

این دو بر سر پول با هم درگیر می شوند. سر انجام دیمیتری برای حل و فصل اختلافات از برادرانش کمک می خواهد. ایوان جوان روشنفکری است که نه پدر و نه برادر را به خوبی می شناسد و آلیوشای مهربان و دلسوز که حدود ۲۰ سال دارد نیز وارد ماجرا می شوند. آلیوشا در آن زمان در صومعه شهر نزد پدر زوسیما، به مطالعه تعالیم و آموزه های پیر مؤمن و با تجربه مشغول است.

سرانجام دیمیتری و فیودور پاولوویچ توافق می کنند شاید زوسیما بتواند به دعوای آنها خاتمه دهد. آلیوشا موفق می شود ملاقاتی با پدر زوسیما ترتیب دهد، اما این جلسه نتیجه عکسی می دهد و درگیری ها بار دیگر شروع می شود.

 

 

نقد و بررسی کتاب برادران کارامازوف

 

نقد و بررسی کتاب برادران کارامازوف

 

سیریل کانولی، نویسنده و منتقد انگلیسی در شاخص ترین اثر خود «دشمنان وعده (چاپ ۱۹۳۸)»، در بحث سبک های ادبی ماندگار ادبیات دو سبک را حائز اهمیت می داند این دو سبک عبارتند از: «فاخر» و «بومی». کانولی سبک فاخر یا تصنعی را اسلوب نویسندگان یا صاحبان قدرتی می داند که کلمات را پیشه اوقات فراغت قرار داده اند. سبک واقع گرا یا بومی نیز به عقیده او، اسلوب شورشیان، روزنامه‌ نگاران، شیفتگان عقل سلیم و ناظران غیرعاشقانه سرنوشت انسان است.

در دسته اول نویسندگانی همچون ادوارد گیبون، مارسل پروست، ویرجینیا وولف، آلدوس هاکسلی و جیمز جویس جای گرفته اند و ارنست همینگوی، سامرست موآم، ویلیام هزلت، جرج اورول و کریستوفر ایشروود نیز در دسته دوم قرار می گیرند. با این حال، فیودور داستایوفسکی نویسنده ای است که در هیچ کدام از این دو گروه جایی ندارد. آثار او گفتگومحور، عمیقا فلسفی و گاهی نیز پیچیده هستند.

زندگی پر فراز و نشیب و گاه غم انگیز فیودور داستایوفسکی در رمان های پیچیده او نیز بازتاب یافته و اوج تفکر و قدرت نویسندگی او را نیز می توان در سال های پایانی زندگی و چهار رمان سیاسی او سراغ گرفت. آخرین این رمان ها، برادران کارامازوف، نقطه اوج مضامین پرتکرار آثارش و یک دستاورد بزرگ انسانی است. داستایوفسکی با این رمان پایانی خود به فضای آشفته روسیه اواخر قرن نوزدهم با آن مناقشات ادبی و سیاسی آن پرداخته و با زبانی تلخ به مضامینی همچون جنایت، مجازات، عذاب روانی و نجات نهایی روح انسان پرداخته است.

 

 

تراژدی خانواده کارامازوف ها

 

تراژدی خانواده کارامازوف ها

 

یکی از خصوصیات ماندگار داستایوسکی که در برادران کارامازوف به طرز شگفت انگیزی به چشم می آید، قدرت او در نشان دادن عقاید مخالف به گونه ای متقاعدکننده است که گاهی تاثیری عکس آنچه خود نویسنده در ذهن داشته را پی داشته اند. شخصیت ایوان کارامازوف که منتقد بی اخلاقی و رشد بی خدایی در جامعه روسیه است، مورد واضحی از این دیدگاه نویسنده است.

در کنار ایوان، برادر مقدس مآب او آلیوشا کارامازوف (که نام خود را از پسر خود داستایوفسکی که در سن دو سالگی درگذشت گرفته) صاحب تمام اصولی است که برای خود نویسنده اهمیت زیادی دارند: ایمان، فضیلت و فروتنی که در واقع از آلیوشا شمایلی مسیح وار ساخته است.

ایوان مانند اکثر شخصیت های ملحدی که داستایوفسکی به تصویر کشیده  یک افراطی خطرناکی نیست. بلکه مردی است که الحاد او به دلیل وحشت از مرگ پدر و فروپاشی خانواده ا به طور کُشنده ای شکننده است. با جلو رفتن داستان، درگیری دیمیتری فیودوروویچ (میتیا) و پدرش فیودور پاولوویچ آنقدر ادامه پیدا می کند تا سرانجام پس از قتل پدر، میتیا اولین مظنون قتل باشد.

حتما بخوانید  معرفی و خلاصه کتاب «مشتریان گرسنه» اثر استیفن وانکر

اولین مظنون میتیا بلافاصله به خاطر قتل پدرش مظنون به حساب می آید. تا اینکه در فصل های پایانی کتاب برادران کارامازوف است که انگشت اتهام به سوی پاول فیودوروویچ اسمردیاکوف دراز می شود. اسمردیاکوف فرزند نامشروع فیودور حاصل تجاوز او به زن خیابانی عقب مانده ای است که حالا به عنوان نوکر خانه او کار می کند. پاول فیودوروویچ همچون ایوان، یک ملحد است. او‌ نیز مانند بسیاری از نوکران و دهقانانی که داستایوفسکی خلق کرده شخصیتی تند مزاج و عصبی است.

 

 

حضور داستایوفسکی در محفل پتراشفسکی

 

حضور داستایوفسکی در محفل پتراشفسکی

 

داستان کتاب همان چیزی بود که بسیاری از علاقه مندان آثار داستایوفسکی به آن عادت کرده بودند. همچون دیگر رمان های مشهور نویسنده «جنایت و مکافات (چاپ ۱۸۶۰-۱۸۶۵)» و «جن زدگان (چاپ ۱۸۷۱)»،‌ برادران کارامازوف نیز حول انگیزه ها و پیامدهای یک قتل فجیع می گردد، و اینکه از دید داستایوفسکی چگونه اندیشه های نیهیلیسم (هیچ ‌انگاری) و الحاد، آزادیخواهان افراطی و سوسیالیست های روسی -که خود نویسنده نیز قبلا بخشی از آن بوده- را به تباهی می کشاند.

 

فیودور داستایوفسکی پس از اولین دستاورد ادبی خود «مردمان فقیر (چاپ ۱۸۴۶)» با متفکر افراطی میخائیل بوتاشویچ پتراشفسکی که سوسیالیست آرمانگرای برجسته ای بود آشنا شد. پتراشفسکی به شدت تحت تأثیر آثار فلاسفه و متفکران برجسته عصر روشنگری فرانسوی دهه های قبل مانند شارل فوریه، ولتر و و ژان ژاک روسو بود. او در خانه خود در سن پترزبورگ میزبان تعدادی از روشنفکران جوان بود که امکان استفاده از کتابخانه غنی او با انبوهی از کتاب های ممنوعه را داشتند. بعدا این گروه به «محفل پتراشفسکی» شهرت پیدا کرد.

 

 

بیشتر بخوانید: ۱۰ رمان شاهکار ادبیات روسیه

 

 

اعدام نافرجام داستایوفسکی

 

اعدام نافرجام داستایوفسکی

 

اما هوادارای افراطی اعضای گروه از غرب چندان به مذاق نیکلای دوم، تزار روسیه خوش نمی آمد و نهایتا همین مسئله برای روشنفکران محفل پتراشفسکی مشکل ساز شد. حکومت نیکلای دوم با وجود «قیام دکابریست ها  (قیام روشنفکرانه‌ روس علیه حکومت استبدادی تزار در سال ۱۸۲۵)» و همینطور جنبش های گسترده سال ۱۸۴۸ مشهور به «بهار مردم» در اروپا از توطئه ای دیگر در خاک روسیه هراس داشت.

داستایوفسکی در یکی از جلسات محفل پتراشفسکی نامه سرگشاده ویساریون بلینسکی، منتقد ادبی و متفکر برجسته به نیکولای گوگول را خواند. گوگول نویسنده ای به شدت مورد حمایت تزار بود و بلینسکی هم در این نامه سال ۱۸۴۷خود به شدت به افکار ضدآزادیخواهی و ضدغربی نویسنده حمله کرده بود.

در سال ۱۸۴۹ تمام اعضای محفل دستگیر شدند و به قلعه پیتر و پاول در سن پترزبورگ که زندان مجرمان سیاسی بود فرستاده شدند. متعاقب آن تمام اعضای گروه به اعدام در برابر جوخه تیرباران محکوم شدند. داستایوفسکی و همراهانش تا لحظه آخر تصور می کردند اعدام خواهند شد، حتی حکم اعدام آنها نیز قرائت شد و به محکومان فرصت بوسیدن صلیب و طلب آمرزش گناهانشان داده شد.

اما قبلا از آنکه فرمان آتش صادر شود‌،‌ بر طبل نواختند و فرمان عفو از سوی تزار را قرائت کردند. واقعه ای که تأثیری شگرف بر داستایوفسکی گذاشت. در نهایت، در حالی که سردسته گروه پتراشفسکی، به حبس ابد محکوم شد، حکم اعدام داستایوفسکی به چهار سال تبعید به سیبری و خدمت به عنوان سرباز ساده تخفیف داده شد. سرنوشتی که برای بسیاری از نویسندگان بزرگ روسی از میخائیل لرمانتف تا الکساندر سولژنیتسین نیز رقم خورد.

 

 

روزهای سخت سیبری و خاطرات خانه اموات

 

نقد کتاب برادران کارامازوف

 

فیودور داستایوفسکی همچون سایر زندانیان در سیبری تنها مجاز به داشتن یک کتاب بود و آن هم کتاب مقدس، انجیل بود. این تجربیات هولناک و شرایط دشوار زندگی در اردوگاه های کار اجباری سیبری اندیشه ها و جهان بینی داستایوفسکی را به کلی تغییر داد. او تجربیات تلخ دوران حبس خود را در قالب خاطرات شخصیت داستانی الکساندر پتروویچ در کتاب «خاطرات خانه اموات (چاپ ۱۸۶۰)» تماما ثبت و ضبط کرد.

در همین حال، بعدها دو تن  از مهمترین شخصیت های داستایوفسکی راسکلنیکوف در جنایت و مکافات و میتیا در برادران کارامازوف نیز به دلیل جنایات خود به سیبری فرستاده شدند. یکی دیگر از اصول اصلی روایت های داستانی داستایوفسکی، اراده آزاد و تاثیری است که اندیشه های اجتماعی بر کردار شخصیت های او می گذارد.

فیودور کارامازوف مرد عیاشی شیفته گروشنکا (آگرافنا الکساندرونا سوتلوا) است که میتیا نیز با وجود نامزدی با کاترینا ایوانوونا، اغلب سراغ این زن می رود و او را نیز دوست دارد. پدر میتیا آزاد است که آن موجود حریص و دائم الخمری که همه از او می شناسند باشد و قاتل، کسی که هیچ وقت فاش نمی شود کیست نیز مختار است او را از بکشد.

اندیشه اصلی داستایوفسکی این است که موضوعات آن زمان یعنی نیهیلیسم، بی خدایی و فساد اخلاقی عامل افزایش میزان خودکشی در روسیه قرن نوزدهم و همچنین کاهش ارزش های اخلاقی و احترام به زندگی، دین، سنت و ارزش های انسانی است که در کتاب او منجر به قتل و قیام می شود.

 

 

نیهیلیسم در ادبیات داستایوفسکی

 

نیهیلیسم در ادبیات داستایوفسکی

 

اندیشه ها و آموزه های نیهیلیسم و تأثیر آن به ویژه در زمانی که داستایوفسکی رمان های مشهور خود را نوشت، بی شک برادران کارامازوف حد اعلی این رمان ها است نیز قابل انکار نیست. در دهه ۱۸۶۰ آرا و عقاید نیکولای دوبرولیوبوف، سرگئی نِچایف و نیکلای چرنیشفسکی (رمان سال ۱۸۶۳ او «چه باید کرد» الهام بخش افراط گرایان بود تا حدی که ولادیمیر لنین برای جزوه سیاسی سال ۱۹۰۱ خود به همین نام از آن استفاده کرد) اساس تفکر نیهیلیستی رایج را فراهم کرده بودند.

داستایوفسکی در کتاب «یادداشت های زیرزمینی (چاپ ۱۸۶۴)» به شدت به رمان چرنیشفسکی تاخته بود. راوی این اثر داستایوفسکی مرد بی نام و نشانی و منزوی است که از زندگی معمول و جامعه فاصله گرفته است. این رمان از جهاتی آغاز کندوکاوهای داستایوفسکی را نحوه تغییر عقاید و اندیشه های شخصیت هایش به سوی فساد و تباهی است.

حتما بخوانید  معرفی کامل 9 تا از قدیمی ترین لغت نامه های ایران و جهان

همانطور که بسیاری از شخصیت های قبلی داستایوفسکی ساکن محله های فقیرنشین سنت پترزبورگ بودند، در برادران کارامازوف نیز تمام برادران در خانه های ارزانی زندگی می کنند و ناگزیز تسلیم خوشگذرانی و عیاشی  می شوند. یکی از خرده داستان های برادران کارامازوف ماجرای پسرکی ضعیفی به نام ایلیوشچکا است که پس از اینکه میتیا پدرش را در کافه تحقیر می کند، دچار ضربه روحی بزرگی می شود و سرانجام می میرد. کتاب با تشییع جنازه ایلیوشچکا به پایان می رسد.

 

 

فئودور داستایوفسکی مظهر عصر طلایی ادبیات روسیه

 

فیودور داستایوفسکی و کتاب برادران کارامازوف مظهر عصر طلایی ادبیات روسیه

 

آلیوشا نیز که پس از مرگ پدر زوسیما، نقش وجدان اخلاقی شهر را بر عهده گرفته، در گورستان سخنرانی می کند. علیرغم وضعیت وخیم خانواده کارامازوف، محکوم شدن میتیا به حبس در سیبری، آلیوشا پیامی روح انگیز برای جمعیت عزادار دارد: « پسرها، بیایید اول از همه مهربان باشیم‌، بعد درستکار و بعد بیایید هیچ گاه یکدیگر را از یاد نبریم. دوستان عزیز از زندگی نهراسید! زندگی چه خوب است آن وقتی که کسی عمل خیر و شایسته می کند.»

داستایوسکی رمان عظیمش را با این خطابه به پایان می رساند. آلیوشا کسانی که مخالف او هستند را تبرئه می کند و سعی می کند همه را با هم متحد کند که نشان از ایمان داستایوفسکی به خدا دارد. همه ما می توانیم پاکسازی احساسات و عواطف را در پایان رمان احساس کنیم. اشتیاق بی حدوحصر برای زندگی و عشق به همسایه، علیرغم قتل، تنگدستی و بیماری که همه را فرا گرفت.

بلینسکی در نامه خود به گوگول می نویسند، اگرچه ممکن است مردم روسیه وضعیت کشور خود را تحقیر کنند، اما آنها به نوشته های روزنامه نگاران و نویسندگان بی شمار خود پناه می برند: «فقط در ادبیات ما است که به ‌رغم سانسور وحشیانه نشان زندگی و حرکت دیده می‌ شود. پیشه شاعری و حرفه قلم لباس‌ ها و سردوشی‌ های پرزرق و برق نظامیان را از نظر انداخته است.» کتاب برادران کارامازوف، نمونه ای از بهترین رمان های روسی و عصر طلایی ادبیات روسیه است که فیودور داستایوفسکی مظهر آن است.

 

 

بیشتر بخوانید: بهترین و پرفروش ترین رمان های تاریخ ادبیات دنیا

 

 

ستایش ها از کتاب برادران کارامازوف

 

ستایش ها از کتاب برادران کارامازوف

 

به جرات می توان گفت هیچ اثری در تاریخ ادبیات تاثیری به اندازه کتاب برادران کارامازوف نداشته است. آخرین کتاب فیودور داستایوفسکی طی سالیان متمادی به دلایل مختلف تأثیر عمیقی بر بسیاری از شخصیت های بزرگ گذاشته است. در میان ستایشگران این کتاب داستایوفسکی دانشمندانی مانند آلبرت اینشتین، فیلسوفانی همچون لودویگ ویتگنشتاین و مارتین هایدگر و نویسندگانی مانند ویرجینیا وولف، کورمک مک کارتی، کرت وانه ‌گت، هاروکی موراکامی و فردریک بوچنر حضور دارند.

اینشتین برادران کارامازوف را «اوج قله تمام ادبیات» می دانست. زیگموند فروید نیز رمان داستایوفسکی را به دلیل آنکه برخی از نظریه های روانکاوی خود از جمله عقده ادیپ را در آن می دید به شدت ستایش کرده بود. بنیانگذار دانش روانکاوی در جایی از کتاب برادران کارامازوف به عنوان «عظیم ترین رمانی که تا به حال نوشته شده» یاد می کند.

فرانتس کافکا نیز که خود را تا حد زیادی مدیون داستایوفسکی و برادران کارامازوف می دانست، او را «خویشاوندان خونی» نامیده است. موضوعی که ممکن است ناشی از مضامین مشابه «هستی گرایی (اگزیستیالیستی)» در آثار او و نویسنده بزرگ روس بوده باشد. جیمز جویس نیز درباره داستایفوسکی و کتاب برادران کارامازوف نوشت: «برادران کارامازوف تأثیر شگرفی بر من گذاشت. او صحنه های فراموش نشدنی خلق کرد. شاید این [اثر] را جنون بنامید، اما راز نبوغ او در همین نهفته بود.»

گفته می‌ شود که لودویگ ویتگنشتاین «برادران کارامازوف» را به قدری می خواند که اغلب بخش هایی از آن را از حفظ بود. این کتاب داستایوفسکی یکی از معدود وسایلی بود که ویتگنشتاین در طول جنگ جهانی اول با خود به جبهه برده بود. مارتین هایدگر، یکی از شخصیت ‌های اصلی مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم، اندیشه داستایوفسکی را از مهم ‌ترین منابع کتاب مشهورش «هستی و زمان»، معرفی کرده است. از دو پرتره ای که روی دیوار دفتر هایدگر نصب بوده، یکی از داستایوفسکی بود.

 

 

برادران کارامازوف، کتابی که زندگی‌ بسیاری را عوض کرد

 

کتاب برادران کارامازوف، کتابی که زندگی‌ بسیاری را عوض کرد

 

چارلز گینیون ایوان کارامازوف را جذاب ترین شخصیت کتاب برادران کارامازوف دانسته که در اواسط قرن بیستم در آثار آلبر کامو و ژان پل سارتر، فیلسوفان اگزیستانسیالیست به نماد شورش اگزیستانسیالیستی تبدیل شد. کامو در کتاب خود «عصیان» به بحث عصیان ایوان کارامازوف می پردازد. قطعه «مفتش اعظم» که در بخشی از کتاب از زبان ایوان گفته می شود، به دلیل اندیشه هایی درباره ماهیت انسان، آزادی، قدرت، اقتدار و مذهب و همچنین ابهام مجذوب کننده اش، تا به امروز یکی از شناخته شده ترین قطعات ادبی بوده است. آلدوس هاکسلی در «دنیای قشنگ نو» و دیوید فاستر والاس در «شوخی بی پایان» به مفتش اعظم اشاراتی داشته اند.

ویلیام فاکنر، نویسنده برنده جایزه نوبل، رمان برادران کارامازوف را مرتبا بازخوانی می کرد و در جایی ادعا کرد که بزرگ ترین منبع الهام او در کنار آثار شکسپیر و انجیل همین کتاب بوده است. هرمان هسه، نویسنده برنده جایزه نوبل، داستایوفسکی را «یک پیامبر» نامیده است. نویسنده بریتانیایی سامرست موآم این کتاب را در فهرست ده رمان برتر جهان قرار داده است.

در کنار چهره های ادبی، اندیشمندان و دانشمندان برخی از سیاستمداران گذشته و حال نیز از علاقه مندان به این شاهکار داستایوفسکی بوده اند. ژوزف استالین، رهبر شوروی، از دوران جوانی آثار داستایوفسکی را می خواند و این نویسنده را روانشناس بزرگی می دانست. نسخه ای از کتاب برادران کارامازوف استالین هم اکنون در موزه نگهداری می شود و مملو از حاشیه نویسی های دیکتاتور سابق شوروی است.

ولادیمیر پوتین، الکساندر ووچیچ، رئیس جمهور صربستان و لورا بوش، همسر جرج بوش و بانوی اول سابق آمریکا از دیگر اهالی سیاست هستند که این کتاب داستایوفسکی را از بهترین اثر ادبیات جهان و اثر محبوب خود دانسته اند.

 

 

منابع: wikipedia، thelondonmagazine

کالابرگ الکترونیک