کتاب «چهل سالگی» مشهورترین اثر ناهید طباطبایی، داستاننویس و فیلمنامهنویس است که برای اولین بار در سال ۱۳۷۹ از سوی نشر چشمه به چاپ رسید. رمان چهل سالگی در سال ۸۸ دستمایه فیلم سینمایی به همین نام به کارگردانی علیرضا رئیسیان و بازی چهرههای آشنایی همچون لیلا حاتمی و محمدرضا فروتن نیز قرار گرفت. امروز در سرویس کتاب و ادبیات مجله کوروش از رمان خواندنی چهل سالگی نوشتهایم.
مشخصات کتاب «چهل سالگی»
ژانر: درام، عاشقانه
عنوان: چهل سالگی
نویسنده: ناهید طباطبایی
سال انتشار: ۱۳۷۹
ناشر اصلی: نشر چشمه
زبان اصلی: فارسی
تعداد صفحات: ۹۰ صفحه
مدت زمان مطالعه: حدود ۲ ساعت و ۵۰ دقیقه
درباره ناهید طباطبایی، نویسنده کتاب چهل سالگی
ناهید طباطبایی زاده ۱۳۳۷، داستاننویس و فیلمنامهنویس ایرانی است. ناهید طباطبایی که از نوجوانی دست به قلم بوده، اولین داستانهای کوتاه خود را در همان دوران در جراید و مطبوعات ادبی از جمله مجله «سخن» به چاپ رساند. اولین مجموعه داستان او «بانو و جوانی خویش» نام داشت که در سال ۱۳۷۱ به چاپ رسید.
ناهید طباطبایی که دانش آموخته رشته ادبیات دراماتیک و نمایشنامهنویسی است، همچنین به عنوان مترجم نیز فعالیت داشته و آثار مختلفی را از زبانهای انگلیسی و فرانسه به فارسی ترجمه کرده است. از مشهورترین نویسندگانی که طباطبایی آثارشان را به فارسی ترجمه کرده میتوان به ویرجینیا وولف و ادوارد آلبی اشاره کرد.
«حضور آبی مینا»، «خنکای سپیدهدم سفر»، «آبی و صورتی»، «برف و نرگس»، «ستارهی سینما»، «سور شبانه» و «چهل سالگی» از جمله مشهورترین داستانهای ناهید طباطبایی هستند. طباطبایی از جمله نویسندگانی است که در حیطه سینما و تلویزیون نیز فعالیت گستردهای داشته است. او نویسندگی فیلم «جامهدران (۱۳۹۳)» به کارگردانی حمیدرضا قطبی را برعهده داشته است.
این فیلم مورد تحسین اهالی سینما قرار گرفت تا زمینه را برای فعالیتهای بعدی طباطبایی در سینما فراهم کند. فیلمنامه جامهدران برای ناهید طباطبایی یک دیپلم افتخار در سی و سومین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو به ارمغان آورد. او در سال ۱۳۹۴ نیز نویسندگی فیلمنامه فیلم «آبجی» را برعهده داشت.
خلاصه کتاب چهل سالگی
طباطبایی در محبوبترین اثر خود زندگی آلاله، زنی در آستانه میانسالی را روایت کرده که بار دیگر با عشق دوران جوانی خود روبرو میشود و مخاطب از این منظر شاهد سرگشتگیها و آشفتگیهای او است. شروع کتاب چهل سالگی از جایی است که آلاله مسئول برگزاری یک کنسرت است که قرار است رهبر آن از اروپا به ایران سفر کند.
اما در کمال حیرت آلاله شخصی که از اروپا میآید، همان هرمز عشق دوران جوانی او است. مواجه دوباره آلاله با هرمز در آستانه چهل سالگی آلاله باعث میشود که او هر چه بیشتر غرق در آشفتگیها و سرخوردگیهای زندگی کنونی خود شود. در رمان چهل سالگی گفته میشود که چهل سالگی سن عجیبی برای زنان است، جایی که با وجودی که همچنان حسهای بیست سالگی در فرد حضور دارند، اما آن هیجانطلبیها و شوریدگیها جای خود را به نوعی پختگی دادهاند. چهل سالگی تجربه مشترکی در انسانهای مختلف است و در هر فرهنگ و جامعهای نگاه خاصی درباره آن وجود دارد.
در جوامع سنتی معمولا تصور غالب این است که زنان در چهل سالگی دیگر نباید شوری در سر داشته باشند. اما در واقعیت چهل سالگی برای هر زن و مردی میتواند دوران اوج شوریدگیها و تردیدها باشد. آلاله که غرق همان رؤیاهای پرشور بیست سالگی شده در حالی به خود میآید که خود را در هیئت زنی چهل ساله که همسر فرهاد و مادر شقایق است میبیند. هرمز همان همکلاسی دوران دانشگاه آلاله است که زمانی دانشجوی مستعد و پرشوری بود و آلاله یک دل نه صد دل عاشق او بوده است.
آلاله پس از مواجهه با هرمز کاملا گیج و سردرگم میشود. هر چند او با هرمز به یاد دوران دانشگاه، موسیقی و عشق پرشورش افتاده، اما خانوادهای دارد که عاشقانه دوستشان دارد. فرهاد و شقایق که خیلی زود به آشفتگیهای آلاله پیمیبرند به او کمک میکنند دوباره خود را پیدا کند. آلاله به کمک خانواده خود بار دیگر شجاعت بازگشت به موسیقی و نواختن ساز را پیدا میکند.
نقد و بررسی کتاب چهل سالگی
چهل سالگی نقطه عطفی در زندگی اکثر انسانها است. در این دوران دیگر جوان نیستیم و آرام آرام بهسوی پیری میرویم. برای مردان در جامعه ایرانی چهل سالگی همان دوران به اصطلاح چلچلی است، دورانی که فرد به این نتیجه میرسد که چندان از زندگی لذت نبرده و به آرزوهایشان نرسیده است. به این جهت، اصلا عجیب نیست که مردان چهل ساله در این دوران مسیر زندگی خود را عوض کنند و به یاد دوران جوانی به عشق تازهای رجوع کنند. اما زنها کجای قصه جا میگیرند؟
ناهید طباطبائی در رمان کوتاه (نوول) خود دغدغههای یک زن چهل ساله را دستمایه قرار داده است. نویسنده در کتاب چهل سالگی به خوبی آلاله که در میانههای عمر وارد بحران عمیقی شده را به تصویر کشیده است. او که با به یاد آوردن عشقهای از دست رفته دوران جوانی خود یعنی هرمز و موسیقی حس میکند آن طراوات و شور و اشتیاق دوران جوانی خود را از دست داده و در افکار خود این پرسش را از خود میپرسد که چرا نتوانسته به آرزوهایش برسد؟ در طول رمان بارها از او سوال میشود که چرا دیگر ساز نمیزند؟
آلاله همچون بسیاری از زنان و مردانی که با افتادن به درون چرخدندههای زندگی و روزمرگی آمال و آرزوهای جوانی خود را از یاد میبرند عنوان میکند که ازدواج با فرهاد، فرزندش شقایق و جنگ او را از آرزوهایش دور کرده است. با این حال، مخاطب متوجه میشود که آلاله از این جوابهای خود چندان هم اطمینان ندارد. آلاله وقتی متوجه میشود یکی از همکلاسیهای بیاستعداد دوران دانشگاهش حالا به یک نوازنده ویولن سل ارکستر تبدیل شده بیشتر نسبت به این پاسخ خود تردید پیدا میکند.
بحران میانسالی در کتاب چهل سالگی
آلاله که خانوادهای سطح بالا دارد، در راه دنبال کردن اهداف خود چندان از سوی خانواده ممانعتی نمیبیند. همسر و فرزند آلاله سعی میکنند تا جای ممکن حامی او باشند. اما با تمام اوصاف آلاله هیچوقت به آرزوهای جوانی خود نرسیده است. شاید دلیل نرسیدن او به آرزوهایش را باید در ساختار اجتماعی و ذهنیت خود آلاله جستجو کنیم.
علیرغم اهمیت بالای نقشهای مادری و همسری برای زنان، اما تأکید زیاده از حد بر آن در جامعه باعث شده تا زنان مجرد از سوی جامعه چندان جدی گرفته نشوند. خانم شیرازی همکار آلاله، نمونهای از یک زن مجرد است که زنانی همچون آلاله را بسیار خوشبختی میداند، چون شوهر و فرزند دارند. برای خانم شیرازی این دغدغهها و تردیدهای آلاله اصلا قابل فهم نیست. چرا که در نگاه فردی مانند او ازدواج و فرزندآوری نهایت خوشبختی هر زنی است.
با این حال، آلاله اینطور فکر نمیکند. فرهاد و شقایق هر دو آلاله را تشویق میکنند تا به دیدار هرمز، عشق دوران جوانی خود برود. هر چند به عقیده بسیاری از خوانندگان رفتار خانواده آلاله در رمان چهل سالگی بسیار نامتعارف است، اما شخصیتپردازی قوی و زمینهسازیهای بهجای نویسنده موقعیتی که برای آلاله به وجود میآید را کاملا باورپذیر جلوه داده است.
شاید هم نویسنده خواسته باشد با به تصویر کشیدن زندگی زنی همچون آلاله که در خانوادهای کاملا آزاداندیش زندگی میکند و با این حال هم نتوانسته به آرزوهایش برسد، نشان دهد وقتی وضع آلاله اینطور است، تکلیف زنانی که از سوی شوهران و خانوادههای خود با موانع ریز و درشت زیادی مواجه میشوند کاملا مشخص است.
برشهایی از رمان چهل سالگی
*«همهی ما در جوانی عاشق بودهایم، عشقها یکی یکی رفتند و تکهای از دل ما را با خود بردند.»
*«راست میگویند هر وقت سکوت میشود ساعت سرِ ربع است یا یک ربع مانده یا یک ربع گذشته یا نیم ساعت است که خودش میشود دو تا ربع.»
*«نه، تو نبودی. اما من عاشق بودم. یعنی… خوب چرا همین بود، عاشق بودم. عاشق یک پسر مو فرفری و دراز.»
*«آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری نگاه میکند. فکر میکند پیری یک حالت عجیب غریبی است که به اندازه صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن میرسد میبیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشمهایش چین افتاده، پاهایش ضعف میرود و دیگر نمیتواند پلهها را سه تا یکی کند و از همه بدتر بارِ خاطرههاست که روی دوش آدم سنگینی میکند.»
*«زنهای چهل ساله بالاخره یک کار عجیب و غریبی ازشان سر میزند، برای این که ثابت کنند هنوز پیر نشدهاند.»
*«عشقهای دوران جوانی همین ستارهها هستند و تو هر وقت به ستارهها نگاه کنی، میفهمی که یک جایی، یک جایی از دنیا یک کسی هست که وقتی به تو فکر میکند ته قلبش گرم میشود.»
*«ای کاش من هم عاشق چیزی بودم، عاشق چیزی که فقط و فقط مال خودم باشد، عاشق یک کار، مثل هرمز، یک عشق مطمئن، عشق به چیزی که به عواطفت جواب بدهد، نگران آن نباشی که پَسِت بزند یا کمتر دوستت داشته باشد یا ته بکشد.»
سخن پایانی
رمان چهل سالگی با روایتی پرکشش و جاندار شروع میشود و مخاطب خیلی زود به دل روایتی پر از کابوسها و خواب و خیالهای زنی در آستانه چهل سالگی رها میشود. ناهید طباطبایی با نگاهی دقیق و توصیفهای مؤجز و مختصرش زمینهسازی برای اوج داستان یعنی مواجهه آلاله و هرمز را فراهم کرده که به نوعی یک برخورد نمادین است. برخورد گذشته و حال آلاله با هم.
نویسنده با پرداختن به دلنگرانیها، یأسها و امیدهای آلاله به خوبی زندگی زنان میانسال امروزی و درک آنها از خوشبختی و زندگی ایدهآل را به تصویر کشیده است. رمان چهل سالگی به عنوان یک کتاب جذاب و تأملبرانگیز، پیشنهاد ارزشمندی برای خوانندگان است. اگر کتاب چهل سالگی را دوست داشتید، احتمالا از تماشای اقتباس خوب علیرضا رئیسیان با بازی لیلا حاتمی، محمدرضا فروتن و عزتالله انتظامی نیز لذت خواهید برد.