سریال می خواهم زنده بمانم درام عاشقانه ای است که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش می شود. این سریال از همین ابتدای راه مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفته است. نقد و بررسی سریال می خواهم زنده بمانم را در مجله کوروش بخوانید.
سریال می خواهم زنده بمانم، جدیدترین اثر شهرام شاه حسینی، کارگردان تلویزیون و سینما است. این سریال شبکه نمایش خانگی، اولین تجربه شاه حسینی در این پلتفرم نیز به حساب می آید. سریال ۲۰ قسمتی می خواهم زنده بمانم از پلتفرم فیلیمو پخش می شود. پلتفرم نمایش فیلم و سریالی که این روزها سریال های دیگری همچون «ملکه گدایان» و «خوب، بد، جلف: رادیواکتیو» را هم در حال پخش دارد. این مجموعه تلویزیونی که ۴ قسمت از آن تا به حال پخش شده، روزهای دوشنبه از فیلیمو توزیع می شود.
شناسنامه سریال
خلاصه داستان: ماجراهای سریال در دهه ۱۳۶۰ اتفاق می افتد. در این سریال هما حقی (با بازی سحر دولتشاهی) و نامزدش نادر (با بازی پدرام شریفی) خود را برای شب تولد پدر هما، همایون حقی (با بازی بابک کریمی) مهیا می کنند تا او را غافلگیر کنند. ولی با رسیدن پدر به خانه، اتفاقات دیگری می افتد. در پی این اتفاق در عوض، این اعضای خانواده هستند که غافلگیر می شوند.
ژانر: درام، اجتماعی و عاشقانه
کارگردان: شهرام شاه حسینی
نویسندگان: پویا سعیدی، پوریا کاکاوند
بازیگران: حامد بهداد، سحر دولتشاهی، پدرام شریفی، علی شادمان، مهران احمدی، بهاره کیان افشار، آزاده صمدی، آناهیتا درگاهی، افسانه چهره آزاد، بابک کریمی
خواننده آهنگ پایانی: همایون شجریان
آهنگساز: مسعود سخاوت دوست
فیلم برداری: محمد عزت خواه
فصل ها: ۱
تعداد قسمت ها: سریال می خواهم زنده بمانم ۲۰ قسمت است
توزیع کننده: فیلیمو
پخش کننده: شبکه نمایش خانگی
روزهای پخش: دوشنبه ها
قسمت های پخش شده: ۴ قسمت
سال تولید: ۱۳۹۹
نقد و بررسی تمام قسمت های مجموعه پایتخت
سریال می خواهم زنده بمانم؛ برگی تازه در کارنامه هنری شهرام شاه حسینی
مجموعه تلویزیونی می خواهم زنده بمانم، اولین تجربه شهرام شاه حسینی در شبکه نمایش خانگی به حساب می آید. شاه حسینی با سریال سازی بیگانه نیست. او قبلا سریال هایی همچون «پرستاران»، «هشت و نیم دقیقه»، «مثل یک کابوس» و «پرگار» را کارگردانی کرده است. سریال های تلویزیونی و مجموعه هایی که هیچکدام، آثاری قوی یا موفقی به حساب نمی آیند. ولی کارنامه شهرام شاه حسینی در سینما کمی پربارتر است. از دستیاری کارگردانان و فیلمسازان صاحب نامی همچون رسول ملاقلی پور، سیامک شایقی و بهرام بیضایی. تا کارگردانی فیلم های قوی همچون «زن ها فرشته اند» و «خانه دختر».
ولی با وجود آنکه شهرام شاه حسینی سابقه چندان قوی در ساخت سریال ندارد، این بار وارد تجربه ای تازه شده است. تجربه ای که حداقل از قسمت های اول آن می توان آن را پروژه ای نویدبخش دانست. سریال می خواهم زنده بمانم، در شبکه نمایش خانگی منتشر شده است. و از این جهت، حداقل روی کاغذ آن میزان ممیزی ها و حواشی کار در شبکه های تلویزیونی را ندارد. آنچه تا این لحظه از سریال می دانیم و قصه پرکشش و جذاب آن است. قصه ای به همراه گروهی از ستارگان و بازیگران برجسته که می تواند نقطه عطفی در دوران هنری شهرام شاه حسینی رقم بزنند.
پرفروش ترین سریال های شبکه خانگی
می خواهم زنده بمانم حال و هوای دهه شصت را زنده می کند
وقتی فیلم یا سریالی تلویزیونی به دوره تاریخی خاصی می پردازد، اولین نگاه بینندگان و مخاطبان به دقت در بازسازی حال و هوای آن دوران است. از ظاهر و شکل و شمایل افراد و شخصیت های درگیر در آن تا لوکیشن ها از خیابان و معابر تا ساختمان ها، وسایل و اثاثیه خانه ها و خودروها و بسیاری جزئیات ریز و درشت دیگر. جزییاتی که می توانند هر بیننده ای را به دورانی که وقایع فیلم و سریال در آن رخ داده پرت کنند.
در همان سکانس ابتدایی سریال می خواهم زنده بمانم، گفتگوها و موقعیت هایی را داریم که به خوبی حال و هوای دهه شصت را زنده می کنند. گفتگوهای هما و نادر با یکی از نیروهای بسیج، یکی از کلیدی ترین نکات برای وفاداری به حال و هوای دوران وقوع اتفاقات سریال است. دورانی که با سختگیری های خاصش شناخته می شود. ماشین ها در ایست بازرسی ها وارسی می شوند. ماموران بسیج و پلیس از نسبت پسر و دخترها سوال می پرسند. خبری از دوربین فیلمبرداری، نوار کاست و ویدئو نیست.
در خیابان ها انبوه موتورها و ماشین های پیکان را می بینیم. کیوسک های تلفن سکه ای زرد رنگ در خیابان ها و جوانانی با شلوارهای پیله دار و پشت مو و روگوشی های چکمه ای و الویسی. زنان و دخترانی با مانتوهای بلند و گشاد با رنگ های تیره ای که روشن ترین رنگشان کِرمی و سرمه ای و خاکی رنگ بود. ابروهای بهم پیوسته و اصلاح نشده زنان و دخترانی با چادرهای گُل گُلی که خجولانه چشم به زیر داشتند. و خیلی اِلمان ها و شاخصه های دیگری که دهه شصت را با آنها می شناسند و به خاطر می آورند. به هر روی، اگر بخواهیم از جزئیات و حال و هوای دهه شصتی بگوییم، باید چند دهه صفحه ای چند بنویسیم. قصه ای در این مختصر مجالی برای گفتن آن نیست. ولی آیا سریال می خواهم زنده بمانم در بازسازی این جزئیات کلیدی درست عمل کرده است؟
نقد سریال تحسین شده گامبی وزیر
سریال می خواهم زنده بمانم چقدر به صحت تاریخی وقایع داستان وفادار است؟
پاسخ به این سوال هم بله و هم خیر است. از گیر و دارها و سختگیری های آن دوران گفتیم که نمودش در اولین سکانس سریال هم مشهود بود. ولی جنبه هایی هم باعث می شود که خیلی از بینندگان دلسرد شوند. خصوصا آن دسته از تماشاگرانی که دستکم سی و چند سال را دارند و وقایع و حال و هوای دوران وقوع ماجراهای سریال را به خوبی به یاد دارند. در همین حال، دهه شصت به خصوص با توجه به آنکه نزدیکی خاصی به دوران ما دارد، همچنان حضور پررنگی در رسانه های دیداری و شنیداری و در نتیجه اذهان مخاطبان دارد. خصوصا آنهایی که هنوز از دهه ۲۰ زندگی گذر نکردند. و آنهایی کنجکاوانه به آن دوران و خاطرات والدین یا بزرگترهای خود گوش می دهند. به این جهت، خرده های زیادی می توان به تیم طراحی و گریم مجموعه تلویزیونی می خواهم زنده بمانم گرفت.
اولین و درشت ترین ایرادی که از دل همان پلان های قسمت اول سریال هم توی ذوق بیننده می زند، گریم تصنعی زنان سریال است. هما حقی و شیوا که از نقش های کلیدی سریال هستند، چندان شباهتی به ظاهر و شکل و شمایل خانم های دهه شصتی ندارند. به هر روی، شاید کارگردان و طراحان صحنه و گریمورها در عین آگاهی تصمیم گرفتند از خیر گذاشتن ابروهای ساده تر و رقیق کردن آرایش صورت بازیگران زن خود بگذرند تا بینندگان امروزی را از دست ندهند!
ولی دلیل این تصمیم هر چه بوده، لطمه جبران ناپذیری به باورپذیری شخصیت ها و صحت تاریخی ماجراهای سریال وارد کرده است. جالب آنکه بازیگران زنی که در نقش زنان مسن تر ظاهر می شوند، گریم و آرایش کاملا وفادارانه تری به تاریخ دارند. در کنار این مورد، طراحی لباس و مدل موی بسیاری از بازیگران مرد و زن سریال هم چندان شباهتی به دهه شصت ندارد.
اهمیت طراحی لباس و صحنه و گریم شخصیت ها وقتی مشخص می شود که بدانیم، انتخاب پوشش یا مدل موی شخصیت ها یکی از ساده ترین راه ها برای دادن کدهای مختلف به مخاطبان است. اینکه شخصیت ما از چه طبقه و قشری چه به لحاظ اجتماعی و سیاسی است. شخصیتی که کراوات و دستمال گردن می بندد یا سبیل و روگوشی های راک اند رولی می گذارد، یا شخصیتی که ته ریش و پیراهن یه بسته می پوشد، در همان نگاه اول کدهای مرئی از عقاید و باورها و تعلقات شخصیت ها به ذهن مخاطب می آورد.
دلیل دیگری که باعث می شود بیشتر طراحی لباس، گریم و صحنه آرایی های می خواهم زنده بمانم زیر ذره بین قرار بگیرد، وقوع اتفاقات داستان در دو دوران متفاوت است. دوران گذشته و دهه ۱۳۶۰ و دوران معاصر و همین سال ۱۴۰۰ که آهسته آهسته از راه می رسد. به این جهت، بیننده باید به راحتی متوجه جزئیاتی که نباید بشود می شود. و همین هم باعث سخت تر شدن کار دست اندرکاران سریال می خواهم زنده بمانم می شود. بماند که هما و نادر با توجه به سن و سالشان چندان شباهتی به عاشق و معشوق ها ندارند. بلکه بیشتر به زوجی جا افتاده می مانند. شاید این انتخاب بازیگران بیشتر در خدمت فصل دوم سریال باشد. فصلی که وقایع آن در دوران معاصر رخ می دهد تا شخصیت ها باورپذیرتر شوند.
درام اجتماعی پرکششی در گیر و دارهای دهه شصت
می خواهم زنده بمانم، با شروعی خیره کننده و قوی پای به میان سریال های شبکه نمایش خانگی گذاشته است. کارگردان و دست اندرکاران سریال هم با دستی پر وارد عرصه رقابت تنگاتنگ سریال های نمایش خانگی شده اند. داستان پر کشش و دست گذاشتن روی موضوعات تاریخی و التهاب دوران های گذشته، باعث شده تا کنجکاوی بینندگان هم بیشتر شود. خصوصا آنکه قصه این درام اجتماعی، با داستان های فرعی و عاشقانه ای هم گره می خورد. داستان های فرعی که بر جذابیت سریال می افزاید.
نویسندگی سریال برعهده گروه دو نفره پویا سعیدی و پوریا کاکاوند بوده است. این دو در قصه پردازی و حفظ انسجام قصه کلی موفق عمل کرده اند. خصوصا اینکه آوردن روایت های فرعی و شخصیت های جدید در قسمت های مختلف سریال لطمه ای به کلیت داستان سریال وارد نکرده است. گروهی از بازیگران حرفه ای و کار کشته از پدرام شریفی، حامد بهداد و سحر دولتشاهی تا بابک کریمی، علی شادمان و آزاده صمدی هم دست کارگردان و نویسندگان را باز گذاشته اند تا به بهترین نحو آنچه می خواهند را به بینندگان انتقال دهند.
در این بین نمی توان از آهنگسازی و خصوصا ترانه زیبای پایان سریال گذشت. موسیقی سریال می خواهم زنده بمانم را مسعود سخاوت دوست ساخته است. سخاوت دوست کارنامه ای پر و پیمان با جوایز هنری متعدد در چنته دارد. مجموعه تلویزیونی می خواهم زنده بمانم، اولین آهنگسازی سخاوت دوست در شبکه نمایش خانگی نیست. بلکه او قبلا موسیقی سریال هایی مانند مانکن، سیاوس و ملکه گدایان را ساخته است. آهنگ پایانی سریال را هم خواننده نام آشنا، همایون شجریان خوانده است. ترانه ای که با طنین پر غم و اندوهبارش خواهان زیادی پیدا کرده است. و تقریبا در هر تیزری که تا به حال از سریال می خواهم زنده بمانم پخش شده، گوشه ای از ترانه همایون شجریان را نیز شنیده ایم.
جمع بندی نهایی
تا به حال چهار قسمت از سریال می خواهم زنده بمانم از پلتفرم فیلیمو در شبکه نمایش خانگی پخش شده است. در قسمت های پخش شده از این درام اجتماعی، نقاط ضعف و قوت زیادی را شاهد بوده ایم. ولی داستان پرکشش و تعلیق های به جا، روایت های فرعی و شخصیت پردازی های مناسب با بازی های بسیار قوی، باعث شده تا سریال می خواهم زنده بمانم، این روزها به یکی از پربیننده ترین های شبکه نمایش خانگی تبدیل شود. موفقیت سریال جدید شهرام شاه حسینی خصوصا در زمانی اتفاق افتاده که شاهد رقابت تنگاتنگی بین فیلیمو و نماوا هستیم.
جالب است بدانید که نماوا روزهای دوشنبه سریال قورباغه را نمایش می دهد. درام جنایی و معمایی که از قضا سحر دولتشاهی هم یکی از نقش های اصلی آن را بازی می کند. به این جهت، با توجه به موفقیت سریال می خواهم زنده بمانم، بسیاری صحبت از موفقیت عظیم این سریال می کنند. موفقیتی که گاهی با سریال هایی همچون «شهرزاد» مقایسه می شود. فعلا با توجه به اینکه تنها چهار قسمت از می خواهم زنده بمانم پخش شده، نمی توان در این مورد اظهار نظر قطعی کرد. باید منتظر پیچش های داستانی و گره افکنی های بعدی قصه پر تعلیق سریال بمانیم. ولی دستکم تا این لحظه می توانیم، به یقین سریال می خواهم زنده بمانم را یکی از نویدبخش ترین سریال های ایرانی در شبکه نمایش خانگی بدانیم.
بهترین سریال های خارجی سال ۲۰۲۰
حسبن امیدبخش . 15 اردیبهشت 1400
سلام در سریال میخوایم زنده بمانم در حد کارنانه کارکردان که کارهای بسیار ضعیف تو کارنانه داره مثل خانه دختر و جند کار ضعیف کمدی کمی از انها بهتر هست ولی فکر کنم ده شصت رو هنوز شناخت نداره یک مامور های کمیته خشن ترین نیروی بودند که فقط فقط به خاطر ضاهر دختر بسر شکنجه رسمی میکردند تو این سریال جهره واقعی ان رمان نیست دیکه کاری به اعدام ها نداریم برخورد در حد اویل صالبان کمی خشن تر داشتند کفتار شیک یوشی دکتر زن فیلم مال ده ۹۰ هست نه شصت ربطی به جایکاه افراد نداشت حتا تو فرشته زعفرانیه دختر با معایر شیک بوشی این شحصیت خانم وجود خارجی نداشت نکته مثبت فیلم فقط بازی بسیار خوب حامد بهداد به ویزه قسمت اول و وقتی که شخصیت واقعی حامد بهداد رو متوجه میشم بینده غافلکیر میشه ولی در کل در حد سریال های عوام یسند هست که همیشه بود تو این جند سال غیر از سریال شهرازد و سریال قوبافه هومن سیدی هیج سریالی در حد اندازه یک سریال بسیار ضعیف امریکا هم هنوز حتا نزدیک نشده و در اخر حیف اقای هومن سیدی که بهترین سریال تاریخ شبکه خانکی رو ساخت ولی با بازی در سریال فوق محستجن زرد کیسو کارنانه خودش رو خراب کرد