ارنست همینگوی، نویسنده آمریکایی برنده نوبل ادبیات، یکی پرآوازه ترین و پرنفوذترین چهره های ادبی قرن بیستم بود. همینگوی را با سبک نویسندگی استثنایی، حماسی و درونمایه غنی آثارش می شناسند. در مطلب امروز سرویس کتاب و ادبیات مجله کوروش به بهانه صد و بیست و دومین سالروز تولدش با مروری بر زندگینامه و کتاب های ارنست همینگوی همراه ما باشید.
شاید هیچ نامی بیش از ارنست همینگوی با نویسندگی و نبوغ ادبی گره نخورده باشد. همینگوی نویسنده تاثیرگذاری با برخی از کلاسیک های ادبیات معاصر همچون «خورشید همچنان می دمد»، «زنگ ها برای که به صدا درمی آیند»، «پیرمرد و دریا» و «وداع با اسلحه» است. ارنست همینگوی با سبک نویسندگی ساده و به شدت سنجیده اش، خود را کاملا از سبک نوشتاری نویسندگان معاصر خود جدا کرد و بر نویسندگان بی شماری تاثیر گذاشت.
بیوگرافی و دوران کودکی ارنست همینگوی
ارنست میلر همینگوی روز ۲۱ ژوئیه سال ۱۸۹۸ در اوک پارک، ایالت ایلینوی متولد شد. پدر او یک پزشک بود که به پسرش شکار و ماهیگیری آموخت. مادرش هم یک زن به شدت مذهبی بود که فعالیت زیادی در امور کلیسا داشت و پسرش را به نواختن ویولن سل و آواز در گروه همسرایان کلیسا تشویق می کرد.
به این ترتیب، سال های ابتدایی زندگی همینگوی بیشتر در کشمکش میان نفوذ زنانه مادر و در عین حال تاثیرپذیری از پدر گذشت. ارنست تابستان ها همراه خانواده به جنگل های شمال میشیگان می رفت و در آنجا اغلب به همراه پدر بر بستر بیماران حاضر می شد. در همین دوران بود که ارنست جوان متوجه فقدان شجاعت در پدرش شد. موضوعی که بعدها به درونمایه داستان کوتاه «دکتر و همسر دکتر» تبدیل شد. چند سال بعد نیز پدر همینگوی خودکشی کرد تا زخم عاطفی عمیقی را در پسر خود برجای بگذارد.
علی رغم لذت وافری که همینگوی جوان از زندگی در فضای آزاد می برد و همینطور محبوبیت گسترده ای که در دبیرستان به دست آورده بود، دو بار از خانه فرار کرد. به هر حال، اولین فرصت واقعی برای فرار تا قبل از سال ۱۹۱۷ به او دست نداد. در این دوران آمریکا وارد جنگ جهانی اول شده بود. ارنست همینگوی که مشتاق خدمت به کشورش بود، داطلب خدمت در پیاده نظام شد، ولی به دلیل ضعف بینایی پذیرفته نشد.
بیشتر بخوانید » درباره زندگی و مشهوترین آثار چارلز دیکنز «
از حضور در جبهه های جنگ تا روزنامه نگاری
با این حال، ارنست همینگوی ناامید نشد و تصمیم گرفت در صلیب سرخ نام نویسی کند. او در طول جنگ جهانی اول در جبهه ایتالیا عمدتا به عنوان راننده آمبولانس به انجام وظیفه می پرداخت. همینگوی در این دوران از خود گذشتگی ها و شجاعت زیادی از نشان داد. همینگوی در یک مورد در حالی که با وجود جراحت شدید زانو، مجروحی را برای مسافت طولانی به دوش کشید و به درمانگاه رساند. همینگوی بعدا در پیاده نظام ارتش ایتالیا نام نویسی کرد و تا آتش بس در جبهه اتریش خدمت کرد. همینگوی در طول جنگ بارها مجروح شد و تنها در یک مرتبه نزدیک به ۲۰۰ تکه ترکش از بدن او خارج شد. پس از جنگ، دولت ایتالیا به پاس همین شجاعت ها به او مدال شجاعت اهدا کرد تا از همینگوی در آمریکا همچون یک قهرمان استقبال شود.
ارنست همینگوی اندکی پس از جنگ به عنوان خبرنگار مشغول به کار برای روزنامه کانادایی «تورنتو استار» شد. او پس از بازگشت به میشیگان تصمیم جدی گرفت تا زندگی خود را وقف نویسندگی کند. استعداد خارق العاده همینگوی در روزنامه نگاری و همینطور چندین داستان کوتاه جذاب که از او در نشریات و مجلات مختلف به چاپ رسید، شروود اندرسن، نویسنده مشهور آن دوران را به شدت تحت تاثیر قرار داد. به طوری که وقتی همینگوی اعلام کرد، می خواهد دوباره به اروپا برگردد، اندرسون پیشایش نامه هایی را به دوستان خود گرترود استاین و ازرا پاوند فرستاد تا این دو نویسنده آمریکایی ساکن پاریس را با چهره نوظهور ادبیات آمریکا آشنا کند. همینگوی به همراه همسرش، هدلی ریچاردسون به پاریس سفر کرد و در آنجا هر آنچه قرار بود از نویسندگی بیاموزد را از این دو چهره شاخص ادبی آن دوران فراگرفت.
سفر به پاریس و چاپ بهترین کتاب های ارنست همینگوی
ارنست همینگوی با وجود بی پولی ها و مرارت های زیادی که در دوران حضور در پاریس متحمل شد، همواره از آن سال ها به عنوان خوش ترین و پرثمرترین سال های زندگی خود یاد می کرد. همینگوی در سال ۱۹۲۳ اولین کتاب خود «سه داستان و ده شعر» را به چاپ رساند. اشعار این کتاب چندان چنگی به دل نمی زدند، ولی داستان های مجموعه خبر از نبوغ نویسندگی خوش قریحه می دادند. همینگوی در سال ۱۹۲۵ مجموعه داستان «در زمان ما» را نوشت که ضمن اینکه به شخصیت نیک آدامز، الگویی برای شخصیت های اصلی آثار بعدی او می پرداخت، به خوبی تجارب دردناک نویسنده از جبهه های جنگ را نیز منتقل می کرد.
ارنست همینگوی در سال ۱۹۲۶ با دست نوشته های ۲ رمان و چندین داستان کوتاه به آمریکا بازگشت. در همان سال، انتشارات اسکریبنر دومین رمان همینگوی با عنوان «خورشید همچنان می دمد» را به چاپ رساند. رمانی که زندگی و مرارت های نسل سوخته، گروهی از آمریکایی ها و انگلیسی ها را دستمایه قرار داده بود که همگی در طول جنگ با زخم های مهلک جسمی و روحی دست و پنجه نرم کرده بودند.
بیشتر بخوانید » درباره زندگی و بهترین آثار و کتاب های رولد دال «
نگارش وداع با اسلحه از بهترین آثار همینگوی
دسامبر ۱۹۲۹ بود که رمان «وداع با اسلحه» از بهترین کتاب های ارنست همینگوی منتشر شد. این رمان فراموش نشدنی شرح عشق غم انگیز بین فردریک هنری، یک ستوان آمریکایی و کاترین بارکلی، پرستار انگلیسی در طول جنگ است. همینگوی علاقه پرشور خود به گاوبازی را در کتاب «مرگ در بعد از ظهر» چاپ ۱۹۳۲ نشان داد. او در این کتاب به تاریخچه گاوبازی پرداخته و اطلاعات ریز و درشتی را با طنزی ملیح درباره این ورزش سنتی اسپانیا به دست می دهد. سفر ارنست همینگوی به آفریقا در سال ۱۹۳۴ نیز مصالح کافی برای یکی دیگر از کتاب های غیرداستانی او به نام «تپه های سبز آفریقا» و همینطور دو داستان کوتاه مشهورش «زندگی خوش و کوتاه فرانسیس مکومبر» و «برف های کلیمانجارو» را فراهم کرد.
رمان های مشهور ارنست همینگوی و زندگی در هاوانا
یکی از جاه طلبانه ترین کتاب های ارنست همینگوی در سال ۱۹۴۰ به چاپ رسید. کتاب مشهور «زنگ ها برای که به صدا در می آیند» روایتی فوق العاده صریح و روشن با نثری با مایه های شاعرانگی کمتر و البته مهیج تر از سایر آثار نویسنده داشت. به دنبال موفقیت بی نظیر رمان «زنگ ها…» همینگوی برای مدت نزدیک به یک دهه در سکوت ادبی فرو رفت.
این سکوت عمدتا ناشی از فعالیت دشوار و شجاعانه نویسنده در طول جنگ جهانی دوم بود. ارنست همینگوی در طول سال ۱۹۴۳ در حالی که به عنوان خبرنگار مجله کالیر مشغول به کار بود، شاهد برخی از خونبارترین نبردها در خاک اروپا بود. در این دوران، ستایشگران همینگوی اعم از نظامیان و اهالی ادب و فرهنگ به او لقب «پاپا» داده بودند. همینگوی در سال ۱۹۴۴ در هنگام اقامت در لندن با ماری ولش، خبرنگار نشریه تایم آشنا شد. مدتی بعد این دو با هم ازدواج کردند.
سه ازدواج قبلی همینگوی با هدلی ریچاردسون، مادر یک پسر، پائولین ماریا فایفر، مادر پسرهای دوم و سوم او و مارتا گلهورن همگی به طلاق ختم شده بودند. پس از جنگ، همینگوی و همسرش خانه ای به نام فینکا ویخیا (به معنای مزرعه دیده بان به زبان اسپانیایی) در حوالی هاوانا، کوبا، خریداری کردند.
آثار دوران پایانی زندگی همینگوی
همینگوی در سال ۱۹۵۲ مشهورترین اثر خود «پیرمرد و دریا» را منتشر کرد. این رمان کوتاه که نبرد بین یک ماهیگیر پیر کوبایی و یک نیزه ماهی غول پیکر را به طرز دلنشین و حماسی تصویر می کشید بلافاصله تحسین محافل ادبی آمریکا و جهان را در پی داشت. پیرمرد و دریا یک سال بعد برنده جایزه ادبی پولیتزر شد. سال بعد هم همینگوی برنده مهمترین جایزه ادبی جهان، نوبل ادبیات شد تا نامش برای همیشه در صحنه ادبیات جهانی جاودانه شود.
این مطالب را بخوانید:
۷ رمان برنده جایزه ادبیات نوبل
رمان ها و کتاب های برنده جایزه پولیتزر که به فارسی ترجمه شده اند
مشکلات جسمی و روحی همینگوی در سال های پایانی باعث شد تا او کمتر توان نویسندگی را پیدا کند. سفر نویسنده به آفریقا به همراه همسرش در سال ۱۹۵۴ با سقوط غیرمنتظره هواپیما بر فراز کنگوی بلژیک به طرز دلخراشی خاتمه یافت. همینگوی در این سانحه دچار سوختگی های شدید و صدمات زیادی شد که تا پایان عمر همراه او بودند و هیچوقت بهبود پیدا نکردند. در همین دوران، دولت انقلابی فیدل کاسترو در کوبا همینگوی و همسرش را مجبور به ترک فینکا ویخیا کرد.
همینگوی چند ماه بعد خانه جدیدی در ناحیه کوهستانی کچوم در ایالت آیداهو خریداری کرد. با این حال، وخامت حال روحی نویسنده مشهور باعث شد تا او در کلینیک مایو بستری شود. نویسنده بزرگ در این دوران علاوه بر فشار خون بالا با افسردگی شدید، توهم و همینطور بدگمانی دست و پنجه نرم می کرد. حتی در دورانی که همینگوی در کلینیک بستری بود به او شوک برقی هم وارد شد. ولی هیچکدام از درمان ها کارساز نبودند تا اینکه حال او روز به روز وخیم تر شود. همین اوضاع احوال نامساعد و مشکلات جسمی شدید که نوشتن را مختل می کرد، همینگوی را بر آن داشت تا روز ۲ ژوئیه ۱۹۶۱ با چکاندن ماشه تفنگ شکاری مورد علاقه اش به زندگی خود خاتمه دهد. مرگ نابه هنگام نویسنده باعث شد تا بسیاری از آثار او نیمه تمام باقی بماند. آثاری که بسیاری آنها پس از مرگ به چاپ رسیدند.
سبک نویسندگی ارنست همینگوی
سبک نویسندگی همینگوی کاملا متمایز است. ارنست همینگوی نثری روان، ساده با جملات، پاراگراف های کوتاه و فشرده و روایتی حماسی با نظرگاهی دقیق و تیزبینانه دارد. پیرنگ داستان های همینگوی منسجم و پرکشش با انبوهی از شخصیت های زنده و خوندار است. توصیف های زنده همینگوی هم تنها به واسطه اعمال شخصیت ها و در بستر رخدادها انجام می گیرد. علاوه بر این همینگوی با جملات بریده بریده و گفتگوهای منقطع، بسیاری از خوانندگانش را مجبور به خوانش میان خطوط یا همان برداشت معنای فرامتنی می کند. سبکی که می توان از آن به عنوان «کوه یخ» تعبیر کرد، چرا که همینگوی هیچ وقت نمی خواست خوانندگان تمام معنا را در همان سطح رویی داستان درک کنند، بلکه باید معنای ضمنی نیز در داستان وجود داشته باشد که خوانندگان به مرور در جای جای متن موفق به فهم و در نتیجه لذت بردن از آن شوند.
بیشتر بخوانید » زندگینامه و خلاصه ی بهترین کتاب های گابریل گارسیا مارکز «
بهترین کتاب های ارنست همینگوی کدام ها هستند؟
ارنست همینگوی نویسنده ای پرنفوذ است که بیشترین تاثیر را بر نسل نویسندگان پس از جنگ جهانی دوم گذاشته است. چنانچه گفته شده است، نویسندگان پس از همینگوی عمدتا به دو دسته تقسیم شدند، آنانی که سعی کردند همچون او بنویسند و آنانی که سعی کردند همچون همینگوی ننویسند! این تاثیر خارق العاده نویسنده بر ادبیات را می توان عمدتا به دلیل رمان های بزرگ او همچون «خورشید همچنان می دمد»، «پیرمرد و دریا» و برخی از داستان های کوتاه مبهوت کننده نویسنده دانست. با این حال، بسیاری از کتاب های ارنست همینگوی تحت شعاع آثار مشهورتر او قرار گرفتند و هیچ وقت آنطور که باید به خوانندگان شناسانده نشدند. در این مختصر به برخی از بهترین کتاب های ارنست همینگوی می پردازیم.
«پیرمرد و دریا» شاهکاری بی نظیر و از بهترین کتاب های ارنست همینگوی
«پیرمرد و دریا» رمانی کوتاه و از بهترین کتاب های ارنست همینگوی است که او در هنگام اقامت در جزیره کایو بلانکو کوبا به رشته تحریر در آورد. پیرمرد و دریا روایت زندگی پیرمرد ماهیگیری به نام سانتیاگو است که پس از ۸۵ روز هنوز نتوانسته با صید ماهی به خانه برگردد. سرانجام شانس در خانه سانتیاگوی پیر را می زند و او موفق به شکار عظیم الجثه ترین ماهی که در عمر خود صید کرده می شود.
سانتیاگو هر چه در توان دارد به کار می گیرد، ولی نمی تواند نیزه ماهی بزرگی که با زوبین کشته را همراه خود به درون قایق بکشد. پیرمرد و دریا که سرتاسر آن صحنه نبرد میان مرگ و زندگی است، اثری به ظاهر ساده است که تاثیری فوق العاده را در ادبیات جهان به همراه داشت و علاوه بر آنکه برنده جایزه ادبی پولیتزر شد، آخرین اثر مهم همینگوی پیش از مرگ نیز بود.
«وداع با اسلحه»؛ روایت دلنشین از عشق و جنگ
«وداع با اسلحه» یکی از تحسین شده ترین کتاب های ارنست همینگوی است. همینگوی در این رمان فراموش نشدنی زندگی ستوان فردریک هنری، راننده آمبولانس آمریکایی را روایت می کند که در ارتش ایتالیا در طول جنگ جهانی اول خدمت می کند. ستوان هنری پس از مجروح شدن مدتی را در بیمارستان بستری می شود. در آنجاست که با پرستار جوان انگلیسی به نام کاترین بارکلی آشنا می شود و این آشنایی در بحبحه جنگ به عشقی پرشور می انجامد. کاترین به همراه فردریک تمام تلاش خود را می کنند تا آینده ای دلخواه را برای خود فراهم کنند، ولی جنگ سد بزرگی در مقابل خواسته های آنهاست که رؤیاهایشان را نقش بر آب می کند.
وداع با اسلحه تا حد زیادی تحت تاثیر تجربیات خود همینگوی در هنگام خدمت در ایتالیا به عنوان راننده آمبولانس است. مشهور است که همینگوی پایان بندی این رمان مشهور خود را بیش از ۳۹ بار بازنویسی کرده است تا چیزی که می خواهد را روی کاغذ پیاده کند. این سختکوشی همینگوی جواب هم داد و اکنون وداع با اسلحه یکی از بهترین کتاب های ارنست همینگوی است که از آن به عنوان یکی از مهمترین شاهکارهای ادبی قرن بیستم نیز یاد می شود.
«مرگ در بعد از ظهر» از بهترین کتاب های ارنست همینگوی
«مرگ در بعد از ظهر» یکی از دو اثر غیر داستانی از بهترین کتاب های ارنست همینگوی است که در طول حیاتش به چاپ رسید. همینگوی در این اثر خود درباره جوانب مختلف گاوبازی از تکنیک ها و مهارت های لازم برای موفقیت در این ورزش تا تاریخچه و ناگفته های آن می گوید. بسیاری گاوبازی را در این کتاب همینگوی استعاره ای از نویسندگی دانسته اند.
«تپه های سبز آفریقا» خاطرات ارنست همینگوی در قاره سیاه
کتاب «تپه های سبز آفریقا» شرح خاطرات همینگوی از سفر به آفریقا به همراه همسرش پائولین ماریا فایفر است. همینگوی در این اثر شکوهمند خود زیبایی های قاره آفریقا، شگفتی دشت ها و جذابیت های شکار و بسیاری مسائل دیگر را با همان نثر سنجیده، دقیق و روایی خارق العاده خود شرح داده است. نشریه نیویورک تایمز در سال ۱۹۳۵ در هنگام انتشار «تپه های…» از بهترین کتاب های ارنست همینگوی نوشت، «تپه های… بهترین کتابی است که تا به حال درباره شکار نوشته شده است.»
«زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آید» از بهترین کتاب های ارنست همینگوی
وقایع رمان خواندنی «زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آید» در دوران اوج جنگ داخلی اسپانیا رخ می دهد. اتفاقات رمان که از ماه مه ۱۹۳۷ آغاز می شود، زندگی رابرت جوردن، داوطلب آمریکایی را روایت می کند که وارد ارتش چریک های جمهوریخواه شده است. رابرت وظیفه دارد پلی که نازی ها تحت کنترل دارند را با دینامیت منفجر کند. او پس از اینکه به اردوگاه چریک ها برده می شود با زن جوانی به نام ماریا ملاقات می کند و سخت دلبسته او می شود.
همینگوی خود در دوران جنگ داخلی اسپانیا به عنوان خبرنگار جنگی مسئول تهیه گزارش برای اتحادیه روزنامه های آمریکای شمالی بود. در این اثر نیز همچون بسیاری از کتاب های ارنست همینگوی به خوبی می توان ردپای تجربیات دسته اول نویسنده را دید. زنگ ها… یکی از برترین آثار همینگوی است که حتی برخی منتقدان پا را از این نیز فراتر گذاشته و آن را یکی از بهترین رمان های جنگی تاریخ ادبیات نیز دانسته اند.
«پاریس جشن بیکران» خاطرات همینگوی از زندگی در پاریس
«پاریس جشن بیکران» که به نام های «عیش مدام» و «ضیافت سیار» نیز شناخته می شود، یکی از کتاب های ارنست همینگوی است که پس از مرگ او منتشر شد. همینگوی در این کتاب به خاطرات خود از زندگی در دهه ۱۹۲۰ پاریس و همینطور ازدواج ناموفق با هدلی ریچاردسون پرداخته است. خواندن این کتاب به خصوص برای عشاق ادبیات می تواند جذابیت ویژه ای داشته باشد. ارنست همینگوی در این کتاب خواندنی از خاطرات خود از مراودات و دوستی ها با برخی از چهره های ادبی مشهور از جمله سیلویا بیچ، هیلایر بلاک، اف. اسکات فیتزجرالد، فورد مادوکس فورد و جیمز جویس حضور گفته است. همینگوی در این کتاب شرح مفصلی از پاتوق های خود از میخانه ها، کافه ها هتل های پاریس نیز به دست داده است.
منبع: notablebiographies، barnesandnoble، sun
