کتاب «مادام بوواری» نوشته گوستاو فلوبر، نویسنده مشهور فرانسوی یکی از به یادماندترین رمان های کلاسیک جهان است. مادام بوواری اگرچه در ابتدا دردسرهایی را برای نویسنده اش به وجود آورد، ولی نهایتا آنطور که شایسته آن بود قدر دید. به طوری که تا به حال شاهکار گوستاو فلوبر به ۴۹ زبان ترجمه شده و بیش از ۱۵۵ میلیون نسخه از آن نیز در سرتاسر دنیا فروخته شده است. امروز در سرویس ادبیات و کتاب مجله کوروش نقد و بررسی این شاهکار کلاسیک ادبیات جهان پرداخته ایم، حتما تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
بیش از ۲۰۰ سال از تولد گوستاو فلوبر، نویسنده بزرگ فرانسوی می گذرد، بنابراین اگر تا به حال فرصت آشنایی با یکی از شاهکارهای کلاسیک ادبیات جهان، رمان مادام بوواری را نداشته اید، شاید حالا وقت آن رسیده باشد که سراغ این اثر مشهور بروید. کتاب مادام بوواری روایت زندگی زنی خیالباف به نام اِما بوواری است که از زندگی در شهری کوچک عمیقا دل زده و کسل شده است.
اِما که عاشق رمان های عاشقانه است، همیشه در دل آرزوی زندگی مهیج با عشق های شورانگیز و آتشینی همچون کتاب هایی که خوانده را دارد. ولی زندگی حقیقی او و همسری پزشک خرده پای روستا با ایده آل های او فرسنگ ها فاصله دارد. اما بوواری پس از مدتی با نقل مکان به شهری بزرگ تر تصمیم می گیرد به آرزوهای جامه عمل بپوشاند و همین باعث لغزش او می شود.
مشخصات کتاب «مادام بوواری»
عنوان: مادام بوواری (به انگلیسی Madame Bovary)
نویسنده: گوستاو فلوبر
سال انتشار: ۱۸۵۷
ناشر اصلی: رویو دو پاریس
زبان اصلی: فرانسه
تعداد صفحات: ۳۸۸ صفحه
ترجمه: مهدی سحابی، مهستی بحرینی (انتخاب خوانندگان)
مدت زمان مطالعه: حدود ۱۳ ساعت و ۳۰ دقیقه
خلاصه داستان:
مادام بوواری دختر روستایی است که به همسری پزشک میانسالی درآمده است. با این حال، ایده آل اِمای زیبا یک زندگی کسالت بار به همراه پزشک روستا نیست، بلکه او مشتاق زیبایی، ثروت، عشق و جامعه ای سطح بالا است و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
درباره گوستا فلوبر
گوستاو فلوبر (۱۸۲۱-۱۸۸۰) از همان سنین پایین مجذوب دنیای ادبیات شد، ولی برخلاف میل خود به اجبار پدر به دانشگاه حقوق فرستاده شد. با این حال، اوج گرفتن بیماری و حمله های عصبی فلوبر باعث شد تا دانشگاه را نیمه کار رها کند و تمام انرژی خود را روی نوشتن بگذارد.
گوستاو فلوبر گذشته از سفر به خاور نزدیک، یونان، ایتالیا و شمال آفریقا و رابطه عاشقانه پرشوری با شاعر و رمان نویس، لوئیس کولت تمام زندگی خود را وقف نویسندگی کرد. «مادام بوواری (۱۸۵۷)»، «سالامبو (۱۸۶۲)»، «تربیت احساسات (۱۸۶۹)» و رمان نیمه تمام « بووار و پکوشه» برخی از مهمترین آثار فلوبر هستند.
ولی بی شک مشهورترین اثر فلوبر مادام بوواری است که برخلاف انتظار نویسنده در زمان چاپ فرانسه را شوکه کرد. حتی پای گوستاو فلوبر به جرم نوشتن درباره «بی بند و باری جنسی یک زن متأهل» به دادگاه کشیده شد و چاپ کتاب نیز برای مدتی ممنوع اعلام شد. با این حال، بعدا مشخص شد این اثر آغاز جریان ادبی تازه ای به نام «رئالیسم (واقع گرایی) است که انوره دو بالزاک، دیگر نویسنده پرآوازه فرانسوی پیشگام آن بود. به تدریج آثار فلوبر بیشتر مورد توجه عموم مردم و اهالی ادبیات قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی کتاب «داستان های ماشین تحریر» اثر تام هنکس
تاثیر گوستاو فلوبر و مادام بوواری
نویسندگان بزرگی همچون گی دو موپاسان، ادموند دی گنکور، آلفونس دوده و امیل زولا از مشهورترین کسانی هستند که تحت تاثیر فلوبر قرار گرفتند. تعهد عمیق گوستاو فلوبر به واقع گرایی با ریزبینی و دقت فراوان، تحلیل های روان شناختی به همراه تلاش خستگی ناپذیر در انتخاب کلمات، آرایه های ادبی و به طور کلی زیبایی شناسی ادبی از او نویسندگی بی همتا و نابغه ساخته است.
تقریبا تمام شخصیت های ادبی مهم قرن بیستم از جمله فیلسوفان و جامعه شناسانی مانند میشل فوکو، رولان بارت، پیر بوردیو و ژان پل سارتر، گوستاو فلوبر را تحسین کرده یا درباره او نوشته اند. سارتر در کتاب مشهور خود «ابله خانواده (در ایران خانواده خوشبخت)» چاپ ۱۹۷۱ تصویر روان کاوانه ای از فلوبر به دست داده است. ژرژ پرک، «تربیت احساسات» را یکی از رمان های مورد علاقه خود خوانده است.
ماریو بارگاس یوسا یکی از تحسین کنندگان بزرگ گوستاو فلوبر است. او عقیده دارد که اگر مادام بوواری را نمی خواند سرنوشت او چیز دیگری می بود. بارگاس یوسا به جز کتاب «عیش مدام» که به هنر نویسندگی فلوبر در کتاب مادام بوواری می پردازد، در کتاب «نامه هایی به یک نویسنده جوان» چاپ ۲۰۰۳، بحث های روشنگرانه ای را درباره سبک نویسندگی و غنای ادبی آثار فلوبر به میان می کشد.
مارشال مک لوهان، متفکر کانادایی نیز در سخنرانی خود در مه ۱۹۶۶ در گالری هنری کافمن، نیویورک تا جایی پیش رفت که ادعا کند: «من تمام دانش خود از رسانه را از کسانی مانند فلوبر، (آرتور رمبو) و (شارل) بودلر به دست آورده ام.»
خلاصه کامل کتاب مادام بوواری
کتاب مادام بوواری با زندگی شارل بوواری، پسربچه ای که به مدرسه جدیدش رفته آغاز می شود. او که نمی تواند در مدرسه تازه جا بیفتد دائما مورد تمسخر همکلاسی هایش قرار می گیرد. شارل در کودکی و بعدا وقتی به یک مرد جوان تبدیل می شود، فردی میانه حال و کسل کننده است. شارل در اولین آزمون پزشکی خود قبول نمی شود و بالاخره به سختی می تواند به عنوان یک پزشک درجه دوم وسیله ای برای امرار معاش خود دست و پا کند. مادر شارل او را به ازدواج زن بیوه ای در می آورد. ولی از بخت شارل، همسر او مدتی بعد از دنیا می رود و برخلاف انتظار پول زیادی هم برای او باقی نمی گذارد.
شارل بوواری خیلی زود عاشق اِما، دختر یکی از بیمارانش می شود و تصمیم می گیرد با او ازدواج کند. این دو پس از یک مراسم عروسی مفصل تصمیم می گیرند به شهر «توست» که محل کار شارل نیز است نقل مکان کنند. با این حال، ازدواج انتظارات عاشقانه اِمای پرشور و زیباروی را برآورده نمی کند. اِما از همان زمانی که به عنوان دختری نوجوان برای تربیت به صومعه فرستاده شده بود، آرزوی عشق و ازدواجی را داشت که او را از چنگال مشکلاتش نجات دهد. ولی به زودی مشخص می شود که ازدواج حلال مشکلات او نیست. اِما پس از شرکت در محفل رقص در قصر باشکوه اشراف زاده ای ثروتمند به خیالبافی های خود از زندگی مهیج و پرشور پناه می برد.
زندگی روستایی اِما بوواری را کسل می کند
ذهن کتابخوانده و رؤیادیده اما بوواری به زودی از زندگی در فضای کسل کننده و بی چالش روستایی خسته می شود. این خیالبافی های بی ثمر و دلزدگی ها باعث می شود تا اما در نهایت بیمار شود. پس از بارداری اما، شارل تصمیم می گیرد به امید اینکه سلامتی همسرش را به او بازگرداند به شهر دیگری نقل مکان می کند. در شهر جدید «یونویل»، خانواده بوواری با اومه داروساز شهر دوست می شوند که فردی ثروتمند است.
اما همچنین با لئون دوپوا، منشی جوانی نیز آشنا می شود که همچون او از زندگی روستایی خسته شده و دوست دارد با خواندن رمان های عاشقانه از واقعیت های زندگی ملال انگیز خود بگریزد. وقتی اما دخترش «برت» را به دنیا می آورد، مأیوس می شود، چون او در دل آرزو داشت صاحب فرزند پسری شود. به مرور بذر عشق بین اما و لئون شکوفا می شود. با این حال، وقتی اما می فهمد که لئون عاشقانه او را دوست دارد، به شدت احساس گناه می کند و برای مدتی به قالب همسری وفادار فرو می رود. لئون از این تغییر احساسی اما به شدت سرخورده و دلسرد می شود.
او نهایتا وقتی به این باور می رسد که امیدی به عشق اما نمی رود، تصمیم می گیرد برای تحصیل در رشته حقوق به پاریس برود تا برای همیشه اما و عشق او را فراموش کند. با رفتن لئون زندگی اِما وارد سراشیبی هولناکی می شود. او در یک جشن کشاورزی با همسایه ثروتمند خود، رودولف بولانگه آشنا می شود. رودولف خیلی زود به اما ابراز عشق می کند و به این ترتیب، رابطه گرم و پرحرارت او با اما آغاز می شود.
عشقی دیگر و عاشقی دیگر
در ادامه کتاب مادام بوواری اِما که اکثر اوقات نسبت به همه چیز بی پرواست کار دست خود می دهد و باعث می شود تا شایعات زیادی در شهر درباره بی وفایی های او به همسرش پخش شود. ولی شارل علیرغم شایعه ها اصلا به اما مشکوک نیست. علاقه بی حد و حصر شارل به همسرش و همینطور حماقت ذاتی او روی هم باعث می شود تا او هر چه بیشتر واقعیت را نادیده بگیرد. در همین حال، وقتی شارل بوواری و اومه در عمل جراحی مردی به نام هیپولیت ناموفق عمل می کنند، بیمار مجبور می شود برای قطع پا سراغ پزشک دیگری برود تا به این ترتیب شهرت پزشکی شارل هم خدشه دار شود.
اِما که از بی کفایتی شوهر منزجر شده خود را با شور و حرارت بیشتری به آغوش رودولف می اندازد. او در این زمان پول هنگفتی قرض می گیرد تا برای مرد مورد علاقه اش هدایای گران قیمتی خریداری کند. او حتی به رودولف پیشنهاد می دهد با هم به همراه دخترش برت فرار کنند. ولی رودولف هم پس از مدتی از خواسته های عاشقانه اما خسته می شود و او را رها می کند.
در ادامه کتاب مادام بوواری، امای دلشکسته پس از ماجرای رودولف بیمار می شود و حتی تا پای مرگ می رود و بر می گردد. شارل به دلیل پرداخت بدهی های اما و همینطور هزینه های درمان او پول قرض می کند و دچار مشکلات مالی عدیده ای می شود. با این حال، او همچنان تصمیم می گیرد اما را برای شرکت در اپرا به شهر روئن ببرد. اما در آنجا بار دیگر عشق قدیمی خود لئون را ملاقات می کند. این ملاقات بار دیگر آتش عشق این دو را شعله ور می کند. به این ترتیب، لئون و اما دوباره و این بار پرشورتر از گذشته وارد رابطه می شوند.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی کتاب «برادران کارامازوف» اثر فئودور داستایفسکی
اما بوواری در منجلاب مشکلات و بدهی ها
در ادامه کتاب مادام بوواری می خوانیم که رفت و آمدهای مخفیانه اما به روئن برای ملاقات با لئون ادامه پیدا می کند و او هر چه بیشتر بدهکار پیرمرد رباخواری به نام لورو می شود. لورو که اجناس نسیه خود را با قیمت های بسیار بالایی به او می فروشد، هر چه می گذرد به بهره قرض های خود اضافه می کند. امای همچنان بی احتیاط آنقدر نسبت به اطرافیان خود بی توجه است که بسیاری از مردم شهر از جمله برخی از آشنایان نیز پی به خیانت او می برند. با گذشت زمان، اما از لئون نیز خسته می شود. ولی نمی داند چطور به رابطه خود با او پایان دهد. در همین حال، بدهی های او نزد لورو آنقدر بالا رفته که تاجر رباخوار می خواهد برای بازپرداخت بدهی ها اموال اما را توقیف کند.
اما از اینکه شارل بویی از ماجرا ببرد به وحشت می افتد و دیوانه وار تلاش می کند پول مورد نیاز برای پرداخت بدهی هایش را جمع آوری کند. او به امید به دست آوردن پول به لئون و تمام تجار شهر توجه نشان می دهد تا بلکه با رابطه با یکی از ثروتمندان شهر بتواند پول لازم را جمع آوری کند. اما حتی به رودولف نیز پیشنهاد می کند در ازای پول با او وارد رابطه شود، ولی رودولف او را پس می زند. به این ترتیب، امای دلشکسته و مأیوس چاره ای نمی بینید جز اینکه به زندگی خود خاتمه دهد.
بیشتر بخوانید: بهترین و پرفروش ترین رمان های تاریخ ادبیات دنیا
نقد و بررسی کتاب مادام بوواری
گوستاو فلوبر در جایی درباره اما بوواری نوشته است: «اِما به خودش می گفت، او را دوست دارم، ولی چه فرقی به حال او می کرد، او خوشحال نبود، او هیچ وقت خوشحال نبود. چرا که زندگی بسیار کمتر از حد انتظارات او بود. او به هر چیزی که دل می بست، فورا به خاک تبدیل می شد.»
اِما، زنی جوان و فوق العاده زیبا، چشم پزشک روستا، شارل بوواری، مردی متواضع را می گیرد. پزشک بی آنکه بداند عاشق شده، مرتبا به خانه پدر اما سر می زند. شارل نهایت از اما خواستگاری می کند. به نظر اما زندگی با شارل می تواند درست همچون رمان های عاشقانه ای که در دوران نوجوانی آنچنان با عطش می خواند، شور و عشقی که همیشه خواهانش بود را برایش به ارمغان بیاورد.
ولی وقتی واقعیت بر خیالبافی ها اِما چیره می شود، او با وحشت می فهمد که امیدها و رؤیاهایش هیچ وقت قرار نیست رنگ واقعیت بگیرد. شارلی که حالا شوهر اوست، اگرچه مردی خوب و متواضع است، ولی اصلا آن جاه طلبی ها و روحیه ماجراجو و قهرمانانه عشاق کتاب های عاشقانه محبوب او را ندارد. شارل وقتی می فهمد همسرش از زندگی ملال انگیز و بی هیجان در شهری کوچک دلزده شده، تصمیم می گیرد برای خوشحال کردن همسرش به شهری بزرگتر نقل مکان کند. پزشک بیچاره هنوز نمی داند همسر جسورش برای تحقق رؤیاهایش دست به چه کارهایی خواهد زد؛ حتی اگر کارهای او به قیمت نابودی زندگی زناشویی و شادی خانواده اش تمام شود.
شاهکار استثنایی گوستاو فلوبر
گوستاو فلوبر آثارش را با وسواس خاصی می نوشت. تصور می شود فلوبر نوشتن رمان مشهورش را از اکتبر ۱۸۵۱ شروع کرد و نهایتا آن را در آوریل ۱۸۵۶ به پایان رساند. ولی علیرغم این او همچنان از نتیجه کار رضایت نداشت، با این حال سرانجام به چاپ کتابش رضایت داد. هر چند باید مدت ها می گذشت و ماجرای رسوایی و ممنوعیت رنگ می باخت تا مشخص شود، فلوبر یک شاهکار استثنایی نوشته است. توجه نویسنده به جزئیات در این اثرش مبهوت کننده است.
تقریبا هر خواننده ای می تواند به راحتی مناظر کتاب از باغ خانه بوواری تا هتل کوچکی که او مکررا با عشاقش به آنجا می رفت را پیش چشم خود بیاورد. گفتگوهای کتاب مادام بوواری به قدری واقع گرایانه نوشته شده اند که گویی در کنار شخصیت ها نشسته اید و در سکوت به صحبت هایشان گوش می دهید. همین توجه باورنکردنی نویسنده به جزئیات باعث شد تا او را برجسته ترین نویسنده مکتب رئالیسم لقب دهند.
وقتی بحث از دشواری ها و دام هایی می شود که اما در زندگی خود گرفتارشان شد، هر خواننده ای مجبور می شود اصول اخلاقی خود را زیرسوال ببرد. ولی آیا واقعا می توانیم اِما را به دلیل دور شدن از شرافت سرزنش کنیم؟ آیا واقعا این کتاب های عاشقانه بودند که ذهن اِمای خیالباف را به هم ریختند؟ یا این مردانی فرصت طلب بودند که او را فریب دادند؟ پاسخ شما به این سوالات هر چه باشد، در نهایت باید گفت که بی شک مادام بوواری یک تراژدی تمام عیار، ولی فوق العاده جذاب و پرکشش است. فلوبر به طرز باشکوه و ظریفی رشته قلب خوانندگان بی شماری را کشیده است. رمان مادام بوواری با وجود پایانی اشک آلود، پرشور و هیجان انگیز و حتی به لحاظ اخلاقی تکان دهنده است.
ستایش ها از کتاب مادام بوواری نوشته گوستاو فلوبر
کتاب مادام بوواری و شخصیت مشهورش اِما بوواری تاثیر شگفت انگیزی بر جهان ادبیات گذاشته و بسیاری از نویسندگان و متفکران بزرگ جهان تحت تاثیر آن قرار گرفته اند. احتمال پرشورترین ستایشگر مادام بوواری ماریو بارگاس یوسا، نویسنده بزرگ پرویی باشد. بارگاس یوسا اعتراف می کرد با وجود زنان بی شماری که در زندگی ملاقات کرده، ولی اِما بوواری تنها زنی است که در تمام عمر عاشق او بوده؛ زنی از قلمروی سحرآمیز ادبیات که بر تمام زنان حقیقی زندگی اش غلبه کرده است.
ماریو بارگاس یوسا عقیده داشت: «اِما فاصله بین توهم و واقعیت، فاصله بین خواسته و تحقق آن است.» هنری جیمز، نویسنده بزرگ آمریکایی نیز درباره رمان مادام بوواری نوشته است: «[مادام بوواری] دارای کمالی است که نه تنها بر آن مهر تایید می زند، بلکه آن را بی همتا نیز می کند. این رمان اثری چنان مستحکم و دست نیافتنی است که هم باعث برانگیختن قضاوت و هم نقض آن می شود.»
مارسل پروست، نویسنده بزرگ فرانسوی از نثر و دستور زبان به کار رفته در رمان مادام بوواری به شدت تمجید کرده است. ولادیمیر ناباکوف نیز بر همین عقیده بود و در این باره می گفت: «از نظر سبک، نثر مادام بوواری دقیقا همان کاری که شعر می کند را کرده است.» میلان کوندرا هم بر همین نوشته: «از زمان مادام بوواری، هنر رمان با هنر شعر هم سنگ انگاشته شده است.»
منابع: wikipedia،sparknotes