نقد و خلاصه کامل کتاب «نبرد من» اثر آدولف هیتلر

نقد و خلاصه کامل کتاب «نبرد من» اثر آدولف هیتلر


12 آبان 1400 . زمان مطالعه: 13 دقیقه

خیلی بد »»»»»»»»»»»»»» خیلی خوب
نقد و بررسی کتاب نبرد من اثر آدولف هیتلر

شاید هیچ کتابی در تاریخ به اندازه کتاب «نبرد من»، نوشته آدولف هیتلر بدنام نباشد. کتاب نبرد من زندگینامه و شرحی از دیدگاه های اجتماعی و سیاسی رهبر آلمان است. کتابی است که دیکتاتور آینده آلمان در آن با صادقاتی غیرمنتظره افکار و نژادپرستانه خود را اعلام کرده است. امروز در سرویس کتاب و ادبیات مجله کوروش به معرفی این کتاب مشهور تاریخی می پردازیم، با ما همراه باشید.

 

در طول ۹ ماهی که آدولف هیتلر در زندان لاندسبرگ به سر می برد، او بیشتر جلد اول کتاب نبرد من را به منشی خود دیکته کرد. جلد اول نبرد من در سال ۱۹۲۵ و جلد دوم آن در سال ۱۹۲۷ به چاپ رسید. این کتاب خیلی زود خلاصه و به ۱۱ زبان ترجمه شد. تا سال ۱۹۳۹ بیش از پنج میلیون نسخه از آن در سرتاسر جهان به فروش رفت.

 

 

مشخصات کتاب «نبرد من»

 

مشخصات کتاب «نبرد من»

 

عنوان: نبرد من (به آلمانی Mein Kampf)

نویسنده: آدولف هیتلر

سال انتشار: ۱۹۲۵-۱۹۲۷

ناشر اصلی: انتشارات فرانتس ایهر (ناشر اصلی کتب حزب نازی)

زبان اصلی: آلمانی

تعداد صفحات: ۷۲۰ (ویراست اصلی)

ترجمه: عنایت‌ الله شکیباپور (انتخاب خوانندگان)

مدت زمان مطالعه: حدود ۴۳ ساعت

 

 

 

مختصری درباره زندگی و احوال آدولف هیتلر

 

مختصری درباره زندگی و احوال آدولف هیتلر

 

آدولف هیتلر روز ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در شهر برانائو اماین در مرز اتریش و مجارستان متولد شد. پدر او، آلویس هیتلر مامور مالیات بود. هیتلر پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان به وین نقل مکان کرد. هیتلر پس از اینکه در آکادمی هنرهای زیبای وین پذیرفته نشد تا به رؤیای نقاش شدن خود جامه عمل بپوشاند، از فرط یأس به زندگی بی بندوبارانه ای روی آورد. اندکی بعد، او به دلیل ولخرجی ها تمام ارثیه ای که از مادرش به ارث برده بود را بر باد داد تا مجبور شود از شدت فقر در پناهگاه های مخصوص بی خانمان ها زندگی کند. آدولف جوان تا سال ۱۹۱۳ در وین ماند و بعدا به مونیخ آلمان رفت تا در آنجا با نام نویسی در ارتش در جنگ جهانی اول زیر پرچم آلمان خدمت کند.

 

 

این در حالی بود که او قبلا از خدمت در ارتش اتریش سر باز زده بود. هیتلر در جنگ جهانی اول بارها با شجاعت های خود همرزمانش را حیرت زده کرد و حتی چند مدال شجاعت نیز دریافت و به درجه سرجوخه نیز ارتقا پیدا کرد. هیتلر در حینی که به دلیل جراحت در نبردی در خاک بلژیک در بیمارستان نظامی ارتش به سر می برد، خبر آتش ‌بس را شنید. این اتفاق و روی هم رفته آنچه در جبهه های جنگ دیده بود تاثیر عمیقی بر روی او گذاشت.

 

 

هیتلر یک سال بعد از جنگ جهانی اول در جلسه «حزب کارگران آلمان که بعدا به «حزب نازی (ناسیونال سوسیالیست آلمان)» تغییر نام داد شرکت کرد. آدولف هیتلر و حزب نازی در سال ۱۹۲۳ تصمیم گرفتند در کودتایی که بعدها به «کودتای مونیخ» یا «کودتای آبجوفروشی» مشهور شد، دولت باواریا را سرنگون کنند. اما حزب نازی در این کودتا ناکام ماند و هیتلر و بسیاری از همدستانش به دلیل خیانت به کشور به زندان افتادند.

 

 

بیشتر بخوانید: نقد و بررسی کتاب مادام بوواری شاهکار گوستاو فلوبر

 

 

زندان لاندسبرگ و نوشتن کتاب نبرد من

 

زندان لاندسبرگ و نوشتن کتاب نبرد من

 

هیتلر به دلیل خیانت به پنج سال زندان محکوم شد، اما تنها یک سال در زندان لاندسبرگ در جنوب غربی ایالت باواریا ماند و بعدا از سوی دادگاه باواریا عفو شد. او در همین دوران حضور در زندان کتاب «نبرد من» را نوشت که نقش کلیدی در ترویج نازیسم و ایدئولوژی نژادگرایانه ‌‌این حزب ایفا کرد. نبرد من در دو جلد و در سال های ۱۹۲۵ و ۱۹۲۷ به چاپ رسید.

 

این کتاب در ابتدا چندان با اقبال خوانندگان مواجه نشد، اما با به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در سال ۱۹۳۳ فروش آن به بیش از ۱۲ میلیون نسخه رسید. این کتاب بعدها به عنوان یکی از مواد درسی در مدارس آلمان تحت لوای حزب نازی نیز برگزیده شد و بسیاری از آلمانی این کتاب را در مراسم های مختلف از ازدواج تا فارغ التحصیلی و غیره به عنوان یکدیگر هدیه می دادند.

حتما بخوانید  نگاهی به زندگینامه عطار نیشابوری + اشعار، شغل، سفرها و آثار او

 

هیتلر با رسیدن به عنوان صدر‌اعظمی قدرت در آلمان را کاملا قبضه می کند. او به تدریج با از پیش روی برداشتن مخالفانش در تسویه حساب های خونینی قدرت خود را هر چه بیشتر افزایش می داد تا به رهبر تام الختیار آلمان نازی تبدیل شود. هیتلر در سال ۱۹۳۶ المپیک تابستانی برلن را افتتاح کرد که برای حزب نازی فرصت بی نظیری برای ترویج اهدافشان و ارائه تصویری نو، قوی و متحد از آلمان نازی در پیشگاه جهانیان بود.

 

در سال ۱۹۳۸ بود که نیروهای آلمانی به اتریش یورش بردند. هیتلر خود در نیمروز از مرز آلمان و اتریش و زادگاهش گذشت و روز بعد هم انضمام اتریش به رایش سوم آلمان را اعلام کرد. هیتلر روز ۱۵ مارس ۱۹۳۸ در وین با استقبال پرشور بیش از ۲۰۰ هزار شهروند اتریشی مواجه شد.

 

 

بیشتر بخوانید: نقد و بررسی کتاب «داستان های ماشین تحریر» اثر تام هنکس

 

 

شروع جنگ جهانی دوم

 

شروع جنگ جهانی دوم

 

هیتلر چند ماه بعد با رهبران کشورهای بریتانیا، فرانسه و ایتالیا در کنفرانسی در مونیخ آلمان دیدار کرد. این کشورها توافق می کنند در قبال تعهد آلمان به صلح، سودتلند را به خاک آلمان ضمیمه کنند. ارتش آلمان هیتلری ۶ ماه بعد از این مذاکرات به چکسلواکی حمله می ‌کند. هیتلر در ژانویه ۱۹۳۹ در پارلمان آلمان حاضر می شود و اعلام می کند، برای محو یهودیان جنگ جهانی دیگری به وقوع می پیوندد.

 

چند ماه بعد وزرای خارجه کشورهای آلمان و شوروی با هم دیدار می کنند و پس از مذاکراتی «پیمان آلمان-شوروی» به امضای طرفین می رسد. پیمانی که طرفین آن توافق می کنند تا ۱۰ سال به هم حمله نکنند. اما آلمان نازی بعدها این توافق را به راحتی زیرپای می گذارد. مدتی بعد آلمان نازی با حمله به لهستان، آغازگر جنگ جهانی دوم می شود. آدولف هیتلر، هنریش هیملر، راینهارد هیدریش و تعداد دیگری از مقامات بلندپایه آلمان نازی در سال ۱۹۴۱ تصمیم می گیرند یهودیان اروپا را یکبار برای همیشه از صحنه روزگار محو کنند.

 

 

بیشتر بخوانید: نقد و بررسی کتاب «برادران کارامازوف» اثر فئودور داستایفسکی

 

 

شکست در جنگ جهانی و خودکشی

 

در ژوئن ۱۹۴۱ بود که ارتش آلمان در عملیاتی موسوم به «بارباروسا» به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد. عملیاتی که برخلاف بسیاری از فتوحات قبلی ارتش آلمان حمله ای کاملا نژادی و ایدئولوژیک بود. در پی حمله ژاپن به پرل هاربر، آمریکا علیه امپراتوری ژاپن اعلام جنگ می کند. کشورهای متحد ژاپن، آلمان و ایتالیا موسوم به «متحدین» نیز علیه آمریکا اعلام جنگ کردند.

 

در اواخر ژانویه ۱۹۴۳ که نیروهای آلمانی پس از ماهها نبرد شدید و تلفات سنگین مغلوب نیروهای شوروی در استالینگراد تسلیم شدند. با شکست متحدین در سواحل نورماندی فرانسه، عرصه بر آلمان نازی تنگ تر نیز شد. این زمان حتی بسیاری از ژنرال ها و مقامات بلندپایه آلمان نازی هم ادامه جنگ را بیهوده می دانستند، اما هیتلر حاضر به تسلیم نبود. از این رو، حتی برخی مقامات ارتش تصمیم به کودتا و ترور هیتلر نیز گرفتند که تمام این برنامه ها ناکام بودند. سرانجام روز ۳۰ آوریل ۱۹۴۵، آدولف هیتلر و همسرش اوا براون در حالی که امیدی به نجات نداشتند پیش از رسیدن نیروهای شوروی به برلین در پناهگاهی زیرزمینی دست به خودکشی زدند.

 

 

خلاصه کتاب «نبرد من»

 

خلاصه کتاب «نبرد من»

 

درست ۹۶ سال قبل در ۱۸ ژوئیه ۱۹۲۵ بود که اولین جلد کتاب نبرد من به چاپ رسید. عنوان اصلی انتخابی خود آدولف هیتلر «چهار سال و نیم نبرد در برابر دروغ، حماقت و بزدلی» بود، عنوانی که بعدا با تصمیم مشاوران هیتلر به «نبرد من» تغییر داده می شود. اگرچه اغلب اوقات گفته می شود نویسنده نبرد من آدولف هیتلر است، باید گفت که این کتاب تفاوت مهمی با سایر کتاب ها دارد.

 

و آن اینکه هیتلر هیچ وقت پشت ماشین تحریر یا دست به قلم نشده و کتاب زندگینامه اش را ننوشته، بلکه تمام آن را به منشی خود رودولف هس دیکته کرده است. به این ترتیب، هیتلر ابتدا در بین سال های ۱۹۲۳ و ۱۹۲۴ در زندان لاندسبرگ و بعدا در مسافرخانه ای در مونیخ این کتاب را تقریر کرده است. به همین جهت کتاب نبرد همچون گوش دادن به سخنرانی های هیتلر است.

حتما بخوانید  معرفی و خلاصه کتاب «با چرا شروع کنید» اثر سایمون سینک

 

وقتی که کتاب نبرد من در سال ۱۹۲۵ به چاپ رسید، فروش بسیار پایینی داشت. مردم به دنبال زندگینامه ای پر شور یا داستان های پشت پرده کودتای آبجوفروشی بودند، ولی در عوض آنچه به دست آورده بودند صدها صفحه جملات طولانی و سخت خوان و پاراگراف های سرگردان و بی ربطی بود که مرد خودآموخته ای با انواع اشتباهات دستوری به منشی خود دیکته کرده بود.

 

 

نگاهی به کتاب «نبرد من» نوشته آدولف هیتلر

 

نگاهی به کتاب «نبرد من» نوشته آدولف هیتلر

 

هیتلر در ابتدای کتاب نبرد من از خاطرات کودکی و نوجوانی خود و همینطور علت به زندان افتادن خود صحبت می کند. او در فصل دوم به بیان عقاید و دیدگاه های سیاسی و اجتماعی خود می پردازد و بارها عقاید نژادپرستانه خود را برملا می کند و از نفرتش از یهودیان و فسادی که در آلمان به راه انداخته اند صحبت به میان می آورد. هیتلر در کتاب نبرد من بیان می کند که وسعت کشور آلمان باید برای افزایش قدرت این کشور بیشتر شود. رهبر آتی آلمان نازی در ادامه دیدگاه های زیادی درباره تغییر و تحولات گسترده در نظام آموزشی کشور، اقتصاد، ازدواج، مارکسیست و بسیاری موارد دیگر بیان می کند.

 

 

هیتلر در کتاب نبرد من «نژاد آریایی» را نژاد برتر معرفی می کند. به عقیده نویسنده کتاب نبرد من، ژرمن هایی با پوست روشن، موهای بلوند و چشمانی آبی نمونه ای از نژاد برتر بودند. او سپس از نژادهای پست تر صحبت می کند که یهودیان و اسلاوها، به ویژه چک ها، لهستانی ها و روس ها در زمره آن قرار دارند. هیتلر در جایی از کتاب نبرد من می نویسد: «فلسفه نازی به هیچ وجه به برابری نژادها عقیده ای ندارد، بلکه در کنار تفاوت های نژادی، ارزش بالاتر یا کمتر آنها را اهمیت دارد و نژاد برتر موظف است که به ترویج پیروزی نژاد بهتر و قوی تر پرداخته و نژادهای فرودست و پست تر را با اراده ابدی روزی بر این جهان چیره می شود، فرمانبردار و مطیع خود گرداند.»

 

 

بیشتر بخوانید: بهترین و پرفروش ترین رمان های تاریخ ادبیات دنیا

 

 

عقاید نژادپرستانه هیتلر در کتاب نبرد من

 

هیتلر در ادامه کتاب نبرد دسیسه ها و خیانت های یهودیان را ذکر می کند. او یهودیان را قدرتمندترین حریفان آریایی ها خطاب می کند و عقیده دارد که نبرد برای سلطه بر جهان، نبرد نژادی، فرهنگی و سیاسی مداوم بین آریایی ها و یهودیان است. هیتلر افکار خود را به تفصیل بیان می کند و یهودیان را به انجام یک توطئه بین المللی برای کنترل امور مالی جهان، کنترل مطبوعات، ابداع لیبرال دموکراسی و همچنین مارکسیسم، ترویج فحشا و بدکاری و استفاده از ابزار فرهنگ برای گسترش نابسامانی ها در دنیا متهم می کند.

 

هیتلر در کتاب نبرد من همچنین توضیحات کاملا روشنی درباره فتوحات بعدی آلمان هیتلری ارائه می دهد. او بیان می کند از آنجایی که آریایی ها نژاد برتر هستند، آنها حق دارند که زمین های بیشتری را به تملک خود در بیاورند. هیتلر می گوید فضای زندگی به زور به دست می آید و شامل سرزمین های شرق آلمان، یعنی خاک روسیه می شود. این سرزمین ها برای کشت غذا و فراهم کردن فضایی برای جمعیت در حال گسترش آریایی به هزینه اسلاوها که یا از آنجا برداشته، حذف یا به بردگی کشیده می شوند به کار می روند.

 

اما به گفته هیتلر آلمان برای رسیدن به این هدف باید ابتدا دشمن قدیمی خود فرانسه را شکست دهد تا ضمن گرفتن انتقام شکست آلمان در جنگ جهانی اول مرزهای غربی را خود مستحکم کند. هیتلر پایان جنگ جهانی اول را به تلخی به یاد می آورد و می گوید ارتش آلمان با خیانت مزدوران داخلی شانس پیروزی در میدان جنگ را از دست داد. آدولف هیتلر در جلد دوم کتاب نبرد من بیشتر تقصیرها را با لحنی بسیار تهدیدآمیز به گردن توطئه گران یهودی می اندازد.

 

 

منابع: biography، historyplace، wikipedia