سریال ساینفلد (Seinfeld) مجموعه کمدی اثر «لَری دیوید» و «جری ساینفلد» است که بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۸ از شبکه تلویزیونی «اِنبیسی (NBC)» پخش میشد. در این سریال «جری» نقش نسخه داستانی از خودش را بازی میکرد و تمرکز سریال روی ماجراهای زندگی او و سه دوستش: «جورج کاستانزا» (جیسون الکساندر)، «اِلین بِنیس» (جولیا لوئیس درایفوس)، و «کازمو کِرِیمر» (مایکل ریچاردز) است. مجموعه تلویزیونی ساینفلد را یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون در ژانر کمدی میدانند. در حالی که بیش از ۳ دهه از پخش ساینفلد میگذرد بازپخشهای مجدد در شبکههای تلویزیونی و سرویسهای پخش جریانی مختلف نسلهای تازهای از بینندگان را با این سریال کمدی آشنا کرده است. به همین سبب، ساینفلد سالها پس از پخش اولیه همچنان از مشهورترین سریالهای کمدی در دنیا است. برای خواندن نقد و بررسی و خلاصه داستان سریال ساینفلد با سرویس هنر و سینما در مجله کوروش همراه باشید.
مشخصات سریال ساینفلد (Seinfeld)
ژانر: کمدی
سازنده: لری دیوید، جری ساینفلد
نویسندگان: لری دیوید، جری ساینفلد، دیوید مندل، جف شفر، استیو کورن، جنیفر کریتندن، تام گمیل، مکس پراس، دن اوکیف، چارلی روبین، مارجوری گراس، الک برگ، الین پوپ و اسپایک فرستن
موسیقی: جاناتان ولف
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
زبان اصلی: انگلیسی
تعداد فصلها: ۹
تعداد قسمتها: ۱۸۰
مدت زمان هر قسمت: ۲۲-۲۴ دقیقه
شبکه اصلی: اِنبیسی (NBC)
آیامدیبی (IMDb): ۸،۸
راتن تومیتوز: ۸۹٪
متاکریتیک: ۸۴٪
خلاصه داستان:
جری ساینفلد یک استنداپ کمدین خوشقریحهی نیویورکی در ابتدای مسیر شهرت است. اِلین بِنیس، شریک زندگی سابق او به همراه جرج کاستانزا، دوست دوران دبیرستانش و کازمو کِرِیمر، همسایه روبروی جری او را در ماجراهای عجیب و غریب زندگیاش همراهی میکنند.
نقد و بررسی سریال ساینفلد
نشریات مختلفی از جمله «اینترتینمنت ویکلی»، «رولینگ استون» و «تیوی گاید» ساینفلد را به عنوان برترین مجموعه تلویزیونی آمریکایی انتخاب کردهاند. «انجمن نویسندگان آمریکا» نیز در سال ۲۰۱۳ سریال ساینفلد در فهرست «بهترین سریالهای تلویزیونی به لحاظ نویسندگی» پس از مجموعه تلویزیونی «سوپرانوز» در رتبه دوم قرار داد.
اما چطور «جری ساینفلد» و «لری دیوید»، دو استنداپ کمدینی که دیدگاه متفاوتی با هم دارند توانستند تاثیرگذارترین سریال کمدی دهه ۱۹۹۰ را بسازند؟ یک شب در نوامبر ۱۹۸۸ بود که ساینفلد و دیوید برای صرف غذا به یک اغذیهفروشی کرهای در نیویورک رفتند و همانجا در صحبتهای خود به ایدهای درباره یک مجموعه کمدی رسیدند.
در آن زمان، «ساینفلد» موفقتر از دوست کمدینش بود، او مهارت بینظیری در «کمدی مشاهدهای» (کمدی مشاهدهای نوعی شوخ طبعی بر اساس جنبههای عادی زندگی روزمره و یکی از انواع اصلی شوخ طبعی در استندآپ کمدی است) از خود بروز داده بود و پای ثابت بسیاری از برنامههای گفتگوی تلویزیونی در آمریکا بود.
اما لری دیوید کمدین ترشرویی بود که عادت داشت تماشاگران را با عبارت «شما مردم» مورد خطاب قرار دهد و روی صحنه هم پس از اینکه حسابی از کوره در میرفت رو به همه میگفت «بیخیال، فراموش کنین!»
رابطهی این دو همچون زوج «جان لنون» و «پل مککارتنی» در گروه موسیقی «بیتلز» همبستگی عجیبی را پدیده آورده بود، ترکیبی از تاریکی و روشنی که اولین تصادف از بسیاری از تصادفهای خوشحالکنندهای که بعدا به ویژگی اصلی مجموعه تلویزیونی ساینفلد تبدیل شد را پدید آورده بودند.
«ساینفلد» که شهرت خوبی داشت برای یک ملاقات به دفتر مرکزی انبیسی فراخوانده شد. پس از این ملاقات ساینفلد قانع شد که گام بعدی در کارنامه هنریاش ساخت یک سریال کمدی است. او به سرعت با دیوید تماس گرفت تا او را در جریان ماجرا قرار دهد.
دلیل اینکه او با دیوید تماس گرفت هم ساده بود، او تنها کمدینی بود که چیزی نوشته بود. (فیلمنامه یک فیلم ساخته نشده به نام «پیشبینی منفی») این دو در خواربارفروشی مشغول مسخره کردن زمین و زمان بودند که دیوید رو به دوستش گفت: «اینها از همان بحثهایی هستن که در تلویزیون نمیبینیم.»
سریال ساینفلد حاصل مجموعهای از تصادفها بود
کمدیهای تلویزیونی آن دوران آمریکا به استثنای«تاکسی»، «چیرز» و «اینم نمایش گری شانلینگ» داستانهای اخلاقی بودند که در پایان نیمساعت دشمنان همدیگر را بغل میکردند و باهم دوست میشدند. سریال ساینفلد که برای اولین بار روز ۵ ژوئیه ۱۹۸۹ به روی آنتن رفت، شعار سادهای داشت که کل مفهوم سریال را نیز در برمیگرفت: «بدون بغل کردن و عبرت گرفتن.»
جری ساینفلد در جایی گفته بود که ۹۰ درصد سریال ساینفلد از لری دیوید نشأت گرفته است و هدف دیوید نیز این بود که دنیا را به همان ترتیبی که حقیر و پوچ میبیند در مجموعه تلویزیونیاش به تصویر بکشد.
دیوید در زمان آن ملاقات با مدیران انبیسی چهل ساله بود و کمابیش حس میکرد چیزی برای از دست دادن ندارد. معدود نویسندگانی هستند که ایدههای خود را تا حد کسی که مجموعه تلویزیونی «زیاد ذوقزده نشو (Curb Your Enthusiasm)» را ساخته پیش برده باشند.
قسمت اول مجموعه تلویزیونی ساینفلد که «رویدادهای ساینفلد) نام داشت «جری» را در نقش یک استنداپ کمدین موفق نیویورکی نشان میداد. بهترین دوست او «جرج کاستانزا» نیز نسخه خیالی «لری دیوید» بود. در همین حال، همسایه روبروی جری، «کِریمر» هم از همسایه واقعی لری، «کِنی کریمر» الگوبرداری شده بود.
دیوید و ساینفلد این قسمت را نوشته بودند که به شدت از سوی تماشاگران حاضر در صحنه تحقیر شد. مدیران انبیسی نیز به دلیل «خیلی نیویورکی، خیلی یهودی» بودن از این قسمت به شدت انتقاد کردند. «سریالی درباره هیچ چیز» ممکن است سرنوشت تلویزیون را برای همیشه تغییر داده باشد، اما در آن زمان برای بسیاری از مردم جای سوال داشت که چرا باید کسی به مردی که لباسهایش را به رختشویخانه میبرد اهمیتی بدهد!
نتیجه این بازخورد منفی پایینترین سفارش در تاریخ تلویزیون آمریکا بود. به این ترتیب یک سال بعد فصل اول سریال ساینفلد در تنها چهار قسمت ساخته شد.
ساینفلد، سریالی درباره هیچچیز
دیوید که حس میکرد دیگر ایدهای برای او باقی نمانده، با توجه به اینکه شبکه نیز چندان روی خوشی به آنها نشان نداده بود تصور میکرد که سریال ساینفلد شانس زیادی برای تمدید ندارد. اما وقتی مدیران شبکه با دیوید تماس گرفتند و اعلام کردند که سریال ساینفلد را تا فصل سوم تمدید کردهاند، او خیلی راحت روی تختش نشست و زیر گریه زد؛ چون فکر میکرد قبلا تا آخرین ایدهای که داشته را در سریال مصرف کرده است!
قسمتهای اولیه مجموعه تلویزیونی ساینفلد کیفیت تقریبا تئاتری داشتند و طبیعتگرایی (ناتورالیسم) نویسندگانی همچون «دیوید مَمت» یا «هارولد پینتر» و همچنین سینمای مستقل آمریکا در اوایل دهه ۱۹۹۰ را در ذهن تداعی میکردند. وقتی هم که «جولیا لوئیس درایفوس» جایگزین شخصیت پیشخدمت منطقی سریال با بازی «لی گارلینگتون» شد، آخرین تکهی پازل شخصیتهای ساینفلد هم سرجای خودش قرار گرفت.
جیسون الکساندر، لوئیس درایفوس و مایکل ریچاردز با بازیهای قوی خود توانستند کمبود تجربهی جری ساینفلد در امر بازیگری را جبران کنند. از همان ابتدا این واقعیت که خود خالقان مجموعه تلویزیونی ساینفلد نمیدانستند چه کار دارند میکنند به نفعشان تمام شد. نبود اتاق نویسندگان هم به این معنی بود که دیگری کمیتهای در کار نبود که جلوی فیلمنامهها را بگیرد.
هر چه این سریال کمدی بیشتر به جزئیات زندگی روزمره میپرداخت طرفداران بیشتری در سراسر جهان پیدا میکرد. سه فصل اول تقریبا در هر قسمت داستانهای مجزایی را دنبال میکردند که باعث میشد کیفیتی شبیه به نمایشنامههای مینیاتوری پیدا کنند. حال و هوای سریال و دیالوگهای آن را میتوان در فیلمهای آن دوره از جمله «سگ های انباری (۱۹۹۲)» و «هوسران (۱۹۹۶)» به وضوح دید.
دوران طلایی ساینفلد از مسابقه تا نازیِ سوپ
فصلهای چهارم تا ششم دورهی طلایی سریال ساینفلد را شکل دادند. در این دوران ساینفلد به پدیدهای فرهنگی در کشور آمریکا تبدیل شده بود و بسیاری از نقلقولهای آن وارد فرهنگ لغت عامه مردم شده و بازیگران و عوامل سریال نیز دیگر نگرانی بابت رتبهبندی مجموعه تلویزیونیشان نداشتند.
بسیاری از مشهورترین قسمتهای مجموعه تلویزیونی ساینفلد در همین سالها پخش شدند، به خصوص قسمت «مسابقه» که در آن نیمساعت تمام بدون اینکه مستقیما اشارهای به موضوع استمنا شود در اینباره صحبت میشد.
ضرورت مادر اختراع است و در آن مرحله دیوید مهارت خارقالعادهای برای به سلامت رد کردن مطالب بحثبرانگیز از زیر دست سانسورچیان پیدا کرده بود. او برای نویسندگی این قسمت برنده جایزه «اِیمی» نیز شد و سخنرانی حین پذیرفتن این جایزه را نیز با این جمله به یادماندنی شروع کرد: «همهی اینها خوبن… ولی من هنوزم کچلم!» او در سال ۲۰۰۹ همچنان کچل بود که نشریه تیویگاید قسمت مسابقه را به عنوان بهترین قسمت تاریخ تلویزیون در آمریکا برگزید.
«لری دیوید» در پایان فصل هفتم تصمیم گرفت از شغل خود استعفا دهد و دیگر به عنوان تهیهکننده اجرایی نقشی نداشته باشد. به هر حال، او برای آخرین قسمت که شخصیتهای سریال نهایتا کارشان به زندان میکشید، بازگشت. هفتاد و شش میلیون نفر برای تماشای آن قسمت جلوی دستگاههای تلویزیون خود نشستند، رقمی که مطمئنا (به دلیل تغییرات زیادی که در عادات تماشای بینندگان به وجود آمده) دوباره تکرار نخواهد شد.
تأثیر شگفتانگیز سریال ساینفلد در فرهنگ عامه
سریال ساینفلد مفاهیم زیادی را از «از دو بار غوطهور کردن» (Double Dipping) و «آب رفتن» (Shrinkage) تا «یدا یدا» (The Yada Yada) و «نزدیک حرفزن» (Close Talker) را به فرهنگ عامه افزود. داستانهای پیچیده و پرشاخ و برگ و بازیگریهای مجموعه تلویزیونی ساینفلد نیز بیعیب و نقص بود.
«روزان بار» یک بار شکایت کرده بود که «آنها فکر میکنند به جای ساختن سریال کمدی دارند [تئاترهای ساموئل] بکت را اجرا میکنند!» البته این به خودی خود نکته بدی نبود. دیوید در مصاحبهای در سال ۱۹۹۸ که برای تبلیغ «انگور ترش (۱۹۹۸)»، اولین فیلم بلندش میکرد گفت: «بدون ساینفلد، آیا سریال «دوستان (Friends)» وجود داشت؟ آیا آن سریال کمدی اصلا بدون ساینفلد همانطور با همان قالب پخش میشد؟ خیر.»
کنایهی ماجرای «سریال فرندز» در این است که بعدا سریالهایی ساخته شدند که به آنها انگ شباهت به «فرندز» زدند. در حالی که ریشهی همهی این سریالها «ساینفلد« بود. سریال فرندز خیلی ساده بازیگران خوشچهرهتری را برگزید و دوباره «بغل کردن و عبرت گرفتن» را وارد ماجرا کرد.
«ریکی جرویز» و «استیون مرچنت » تأثیری که مجموعه تلویزیونی ساینفلد بر کمدی معروفشان «اداره (The Office)» گذاشته را هیچوقت پنهان نکردند. خود سریال اداره، مجموعه کمدی بود که الهامبخش نسلی از کمدیهای بریتانیایی و همچنین یک بازسازی آمریکایی بود که باز هم در آمریکا موجی از سریالهای کمدی از جمله «پارکها و تفریحات (Parks and Recreation)»، «خانواده امروزی (Modern Family) و اخیرا «آنچه در سایه انجام میدهیم (What We Do in the Shadows)» را نیز به دنبال داشت.
ساینفلد، سریالی که کمدیهای تلویزیونی را برای همیشه دستخوش تغییر کرد
به یک معنا، همهچیز را میتوان تصادفی دانست. مدیران شبکه انبیسی آن روز با جری ساینفلد تماس نگرفته بودند تا بیاید و انقلابی در کمدیهای تلویزیونی به وجود بیاورد. او هم از دوستش به این دلیل کمک نخواسته بود که شاهکاری بسازد. هیچ یک از این دو نفر زیاد تلویزیون تماشا نمیکردند، بنابراین اصلا از سطح نوآوری که در سریال ساینفلد به وجود آوردند اطلاع درستی نداشتند.
تمام کاری که جری ساینفلد و لری دیوید واقعا میخواستند انجام دهند این بود که زندگی واقعی را به گونهای در تلویزیون به تصویر بکشند که تا جای ممکن خندهدار باشد. تلویزیون از زمانی که ۳۰ و چند سال قبل سریال ساینفلد پخش شد کاملا تغییر کرده است.
جری ساینفلد و لری دیوید در در سال ۲۰۱۵ در برنامه تلویزیونی «پخش زنده شنبه شب» حضور پیدا کردند و جری ساینفلد درباره مجموعه تلویزیونی که برای همیشه کمدیهای تلویزیونی را تغییر داد اینطور گفت: «مثل این بود که ما دو نفر دو بلیط آخر قبل از سوختن دیزنیلند را داشتیم.»
حالا که مدتها از موفقیت ساینفلد میگذرد به هیچ سریال تلویزیونی اینقدر فرصت داده نمیشود تا با صبر و حوصله دل مخاطبانش را به دست بیاورند و در فصل چهارم به اوج خلاقیت برسند. میراث سینفلد صرفا سایر سریالهایی که از آن الهام گرفتهاند نیست، بلکه هر امر خلاقانهای است که برای خلق آزادانه جنگیده و پیروز شده است.
سوالات متداول
۱- چرا مجموعه تلویزیونی ساینفلد لغو شد؟
در حالی که مدیران شبکه تلویزیونی انبیسی پیشنهاد مالی وسوسهبرانگیز به جری ساینفلد داده بودند، اما او تصمیم گرفت سریال ساینفلد را در اوج به پایان برساند. به این ترتیب، پس از اینکه ساینفلد پیشنهاد ۱۰۰ میلیون دلاری انبیسی را رد کرد، مجموعه تلویزیونی محبوب ساینفلد با فصل نهم به کار خود پایان داد.
۲- دلیل محبوبیت مجموعه تلویزیونی ساینفلد چه بود؟
مجموعه تلویزیونی ساینفلد ابتدا به دلیل خندهدار بودن، نویسندگی قوی و همینطور اصالت خود به شدت به محبوبیت دست یافت. از بسیاری جهات، ساینفلد شبیه هیچ سریال کمدی دیگری نبود. ساینفلد یک سیتکام بود، اما حتی سادهترین و معمولیترین موقعیتهای درون سریال نیز عمیقا خندهدارند.
۳- بهترین شخصیتهای سریال ساینفلد کدامها هستند؟
بنا به نظرسنجیها به ترتیب: جرج کاستانزا، کازمو کریمر، فرانک کاستانزا، الین بنیس، نیومن، جری ساینفلد، نازی سوپ و جاکوپو پیترمن از محبوبترین شخصیتهای مجموعه تلویزیونی ساینفلد هستند.
۴- بهترین قسمتهای سریال ساینفلد کدامها بودند؟
ساینفلد قسمتهای جذاب زیادی دارد، اما بنا به نظرسنجیهایی که از هواداران این سریال کمدی انجام گرفته قسمتهایی مانند «گشت و گذار (The Outing)»، «مسابقه (The Contest)»، «پارکینگ گاراژ (The Parking Garage)»، «رستوران چینی (The Chinese Restaurant)»، «کتابخانه (The Library)»، «نازیِ سوپ (The Soup Nazi)»، «جریِ فوسیلی (The Fusilli Jerry)» و «بازگشت (The Comeback) از محبوبترین قسمتهای این مجموعه کمدی هستند.
۵- مجموعه تلویزیونی ساینفلد یا فرندز، کدام یک جذابتر بود؟
در طول پخش اول ساینفلد در ایالات متحده، این مجموعه کمدی از تمام کمدیهای دوران خود از جمله سریال فرندر رتبه بالاتری داشت. قسمت پایانی مجموعه تلویزیونی ساینفلد در مجموع ۷۶ میلیون بیننده داشت، در حالی که ۵۲ میلیون نفر آخرین قسمت سریال فرندز را تماشا کردند.
موضوع دیگر اینکه ساینفلد به دلیل طنز بزرگسالانهاش بیشتر مختص مخاطبانی بالای ۲۰ سال است، اما فرندز به دلیل طنز سبکتر و البته خطهای داستانی عاشقانهاش میتواند برای تماشاگران جوانتر به خصوص نوجوانان به شدت جذاب باشد.
منبع: lwlies